اغلبِ آدمها معمولا هیچوقت پیش خودشان فکر نمیکنند یک کارمند جوان و تازهکار بتواند نقش یک رهبر جوان موفق ظاهر شود. نه تنها چنین کارمندانی در سلسله مراتب اداری در رتبهی پایینی قرار دارند و البته تجربه و مهارت کافی ندارند، بلکه خجالتی و متزلزلتر از اینها هستند که بخواهند نقش رهبری را به عهده بگیرند. ولی هر فرد حرفهای جوانی با رفتار صحیح، چشمهای تیزبین و اشتیاق به یادگیری، میتواند به سرعت بر موانعِ مقابلش در رسیدن به این مقصد، غلبه کند.
نخستین مانعی که باید بر آن غلبه کنید، آن است که باید نگاه همکارانتان را که به شما به عنوان یک فارغالتحصیلِ نابالغ و تازهکار مینگرند، تغییر دهید. در عوض، باید به آنها نشان دهید میتوانید بدونزیرآب زنی و اخلال در کار دیگران، به عنوان رهبر گروه انتخاب شوید. این نخستین کاری است که باید انجام دهید؛ در ادامهی راه، چیزهای بسیاری است که میتوانید برای تبدیل شدن به یک رهبر موفق در نخستین مراحل حرفهایِ زندگیتان انجام دهید.
متخصصان مشاغل و مولفانی به نامهای ال کلمن جونیور، الکساندرا لویت، رایان کوهنن، و دکتر کاترین بروکزدنبال پاسخ برای این پرسش بودند که چرا معمولا کارمندان باسابقه به همکاران جوانشان به عنوان افراد پیشرو و خلاق نمینگرند و چگونه چنین کارمندان تازهکار میتوانند خودشان را به عنوان یک رهبر به دیگران ثابت کنند.
ال کلمن جونیور، مولف کتاب “اسرار موفقیت؛ راهنمای کاملِ پیشرفت شغلی برای متخصصان نسل اولی و تازهکار” میگوید: “بسیاری از آدمها فکر میکنند رهبر شخصی است که بر اساس تجربههای موفقِ گذشتهاش میتواند دستور دهد، راهنمایی کند و کارها را آسان کند”. از آنجایی که بیشتر متخصصان جوان یا تازهکار هرگز تجربهی موفقی در ادارهی جایی نداشتهاند، هرگز جدی گرفته نمیشوند.
رایان کوهنن، مولف کتاب “راهنمای متخصصان جوان به سوی موفقیت”، به چالش دیگری اشاره میکند: “متخصصان باتجربه قطعا نسبت به همتایان جوانترشان دید منفی دارند زیرا اعتقاد دارند نسل جدید در فرهنگی رشد کردهاند که بازیهای رایانهای، اینترنت، آیپاد، و توییتر دامنهی توجه و تواناییهای چندگانهشان را کمتر کردهاند؛ البته فناوریهای جدید جنبههای مثبت و منفی زیادی دارند، ولی به طور کلی این ویژگیها باعث شدهاند افراد جوان غیرقابل اعتماد یا بیمسئولیت در نظر گرفته شوند”.
الکساندرا لویت، مولف کتاب “نقاط کور: ۱۰ افسانهی کسبوکار که هرگز نمیتوانید در مسیر جدیدتان به سوی موفقیت آنها را باور کنید” نظر دیگری دارد: “به نظر من، همکارانِ قدیمیتر در مورد متخصصان جوان کمی با احتیاط برخورد میکنند زیرا بر اساس سالها تجربهشان، فکر میکنند این قبیل تحصیلکردههای جوان وارد محیط کار میشوند و به سرعت جایگاههایشان را از آنها میگیرند. امروزه متخصصان جوان به دلیل رکود و بحران اقتصادی کمی قانع و فروتن شدهاند و کمتر دنبال اسم و رسم میگردند و بیشتر مشتاقِ یادگیری هستند، ولی همچنان نگاهّها به آنها منفی است”.
به گفتهی دکتر کاترین بروکز، مدیر خدمات شغلیِ علوم انسانی در دانشگاه تگزاس و مولف کتاب “رشتهات چیست؟ مسیر موفقیت شغلیتان را از مبتدی تا حرفهای طراحی کنید”، معمولا بدون پا گذاشتن روی خطوط قرمز به راحتی نمیتواند به یک رهبر موفق تبدیل شد، ولی به عنوان یک کارمند جوان، اگر بتوانید پیش از پریدن در آب، اصول شنا را به اندازهی کافی بیاموزید، بهتر میتوانید چراغهای سبز و قرمز سازمانتان را بشناسید.
کوهنن با این نظر موافق است و میگوید: “متخصص جوان، کارمند تازهکاری است که پا به سازمانی میگذارد که آدمهای آنجا بسیار باتجربهتر و ارشد هستند. در این حال وظیفهی کارمندان باتجربه این است که نحوهی کار در سازمان و ویژگیهای کارمندان را به آنها آموزش دهند. با این کار، آنها قطعا نسبت به گذشته – که همیشه رو به کارمندان جوان میکردند و میگفتند: خوب به من نگاه کن، همه جا بالای سرت هستم – در جایگاه بهتری قرار خواهند گرفت”. درسی که میتوان از این جمله آموخت این است: با فرهنگ محیطِ کار جدید آشنا شوید تا از بروز اختلافات غیرعمدی میان شما و همکارانتان جلوگیری کنید.
همزمان با اینکه نباید در روابطتان با همکاران زیادهروی کنید، خودنمایی کنید و خودتان را به رخ همگان بکشید، یا زیرآب کسی را بزنید – نباید در هر کاری هم خودتان را عقب بکشید و در انجام کارها مردد باشید.
لویت میگوید: “کسانی که در انجام کارها مردد و دودل هستند، همیشه احساس میکنند هنوز دانششان برای رهبر شدن کافی نیست و ترجیح میدهند چند سالی از تخصص همکاران و اطرافیانشان استفاده کنند”.
کوهنن در این مورد با لویت همعقیده است. به گفتهی وی، متخصصان جوان معمولا زیاد احتیاط میکنند زیرا “دقیقا نمیدانند رهبر واقعی چه کسی است، یا از بهترین نحوهی رسیدن به مقام رهبری در محیط کار بیخبر هستند”.
به گفتهی کوهنن و بروکز باید در سازمان یا حوزهی تخصصیتان رهبری را برای خودتان تعریف کنید. بروکز میگوید: “رهبری به این معنی نیست که فقط قدرت را در دست بگیرید، یا برای هر مشکلی یک راهحل پیدا کنید. اگر اینگونه فکر کنید، پس از چند دفعهای که ایدههایتان از طرف دیگران رد شد – و به شما بگویند قبلا راهحلتان را امتحان کردهاند و شکست خورده است -، به سرعت ناامید میشوید. بسیاری از رهبران دانشجویی که در باشگاهها یا سازمانهایی کار میکنند که در آنها اعضای دانشجویی هیچ وقت هیچ کاری را به شکل کامل انجام نمیدهند، کمکم پیش خودشان نتیجه گرفتهاند رهبری یعنی گرفتنِ اختیارات و به این و آن دستور دادن. شاید این سبکِ رهبری در بسیاری از فضاهای کاریِ جدید قابل اجرا نباشد – مگر اینکه به کارمندان جدید تفهیم شود حتما اینگونه از رهبر فرمانبرداری کنند”.
به گفتهی بروکز رهبر همواره باید بخش فعالی از گروه باشد، با دیگران در ارتباط باشد و به نظرات کارمنداناش احترام بگذارد، حرفشان را بشنود، برای کمک به آنها برایشان فرصت ایجاد کند و هر کاری که لازم است انجام دهد تا – حتی اگر فکر کند برایاش کسر شان است – مشکلاتشان حل شود و ابتکار عمل را برای انجام امور در دست بگیرد.
به گفتهی کلمن، طبق پژوهشها رهبران در محیط کار – صرفنظر از سن – از پایین آمدن سطح بیکاری، بالا رفتن دستمزدها و ایجاد فرصتهای پیشرفت برای سازمانشان استقبال میکنند. کلمن میگوید: “چنین عواملی باعث میشوند فضای عمومیِ شادی در محیط کار ایجاد شود و کارمندان با اشتیاق بیشتری به کار مشغول شوند”. بنابراین شاید شما نیز بخواهید خیلی سریع به رهبری برسید.
به همین خاطر، در ادامه ۱۰ گام را برایتان بازگو میکنیم که با آنها میتوانید به یک رهبر جوان موفق در محیط کارتان تبدیل شوید:
۱. پیش از ورود به محیط کار، خودتان را آماده کنید
کلمن میگوید: برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید “به صورت داوطلبانه در سازمانها یا باشگاههای اجتماعی یا عامالمنفعه شرکت کنید تا مهارتها و تجربههای رهبریتان را بیشتر کنید. میتوانید رهبری را با گروههای کوچکی نظیر کلیسا، کنیسه، مسجد، بنگاههای تجاری، یا انجمنهای همسایهها یا انجمنهای فارغالتحصیلان شروع کنید. در این گروهها میتوانید فرصتهای زیادی برای رهبریِ هیات مدیره، انجمنهای زیرمجموعه، پروژه یا رویدادهای خاص پیدا کنید”.
سعی کنید این کارها را پیش از فارغالتحصیلی یا ورود به فضای کار امتحان کنید. بروکز میگوید: “اگر دانشجویان مهارتهای رهبریشان را در دانشگاه یا از طریق کارآموزی یا دیگر فرصتهای تجربهاندوزی پرورش دهند، در محیط کار و در مواجهه با موقعیتهای خطیر میتوانند اعتماد به نفسشان را حفظ کنند”.
۲. به خوبی تمرین کنید
کلمن میگوید: برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید “با اینکه همهی عوامل مورد نیازتان برای اینکه رهبر خوبی باشید را از طریق تجربههای عملی و مشاهده کسب خواهید کرد، خواندن کتابهای مختلف و گذراندن دورههای پیشرفته در زمینهی رهبریِ سازمانی بسیار مفید خواهد بود. منابع رایگان یا ارزانقیمتِ متعددی وجود دارند که با ارائهی ابزارها و مهارتهای لازم، کمکتان میکنند رهبری در فضای واقعی را به خوبی تمرین کنید”.
۳. برای ارزیابیِ فرهنگ سازمانیتان وقت بگذارید
به گفتهی بروکز رفتار کارمندانتان را نسبت به افراد جدید به خوبی زیر نظر داشته باشید – و انتظاراتشان را درک کنید. بروکز میگوید: “اگر در مورد مسئلهای مطمئن نیستید، از دیگران بپرسید. خیلی خوب است اگر از سرپرست جدیدتان بپرسید انتظارش از شما چیست”. به اعتقاد بروکز باید همیشه به سبکِ کاریِ سرپرستتان توجه کنید. آیا رفتارش رسمی است یا خودمانی؟ آیا همیشه از کارمندان گزارشهای مفصل و روزانه دریافت میکند؟ آیا فقط به دنبال بازخوردهای دورهای است؟ متوجهی همهی این رفتارها شوید و شرایط را با آنها سازگار کنید.
کوهنن نیز با این نظر همعقیده است. وی میگوید: برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید “حتما این کار را انجام دهید و نتیجهاش را ببینید. همه چیز را در مورد افراد گروهتان متوجه شوید؛ از مسئولیتها، نقشها، اهداف حرفهای، و فلسفهی کسبوکارشان باخبر شوید. از همه چیز سر درآورید”.
۴. همیشه به دنبال یادگیری باشید
برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید همیشه کنجکاو باشید و به دنبال یادگیری اطلاعات جدید. بروکز میگوید: “هرگز به سرعت شرایط را یکجانبه قضاوت نکنید یا فرضیهّای غیردقیق و عجولانه نبافید. در آغاز اگر کمی هم گیج و سردرگم شدید، نگران نباشید. همیشه بهترین کار را انجام دهید و در صورت نیاز از دیگران کمک بخواهید”.
۵. حوزههای جدیدی پیدا کنید که در آنها تواناییِ کمکرسانی و ایجاد بینشهای جدید داشته باشید
بروکز میگوید: برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید ” کارمند جوان نسبت به کارمندان قدیمیتر ممکن است آشناییِ بیشتری به شبکههای اجتماعی داشته باشد. در این صورت، مثلا در این حوزه میتوانید ایدهها و پیشنهادهای جدیدی از آنها دریافت کنید”.
لویت میگوید: “شما باید عامل تغییر باشید، و با استفاده از مهارتها و چشماندازهای منحصربهفردتان همیشه سعی کنید خرابیّها را اصلاح کنید”.
کوهنن نیز در این میان پیشنهاد میکند اندکی هنجارها را نیز به چالش بکشید: “به حوزههای مشکلساز در شرکت یا گروهتان توجه کنید. گاهی اوقات ‘هنجارهایی’ در سازمان یا گروهتان وجود دارند که هیچ وقت به خوبی امتحانشان را پس ندادهاند یا مدتها است که کارمندانتان دنبال راههای جدید و بهتری برای انجام امور نگشتهاند. معمولا چیزهایی نیز هستند که همیشه کارمندان از آنها شکایت دارند. فرصتِ بسیار خوبی است که برای انجام امور به شیوهی بهینه و بهتر، راهحلها و ایدههای جدیدی بیابید”.
۶. به دیگران کمک کنید
اگر از همان ابتدا که به عنوان کارمند جدید وارد یک شرکت میشوید، به دیگران نشان دهید همیشه برای کمکرسانی به آنها آمادهاید، میتوانید سریعتر و راحتتر به عنوان رهبری دست پیدا کنید. بروکز توصیه میکند: “حتی اگر کسی از شما کمک هم نخواست، همیشه به دنبال راهی برای کمک رسانی به دیگران باشید”.
به گفتهی لویت، پیش از آنکه به صورت رسمی رهبریِ یک گروه یا انجمن را به عهده بگیرید، میتوانید در انجمنها یا فعالیتهای فوق برنامه داوطلب شوید و از طریق آنها مهارتهای مدیریتی و رهبریتان را توسعه دهید.
کلمن میگوید: برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید “در جلسات ملاقاتی که در آنها به دنبال فردی برای رهبریِ یک پروژه یا بخش خاصی از یک پروژه میگردند، میتوانید فرصتهای زیادی بهدست آورید. دستتان را بلند کنید و برای این نقش داوطلب شوید. اگر این نقش اندکی برایتان سنگین است یا مواردی وجود دارند که در آنها هیچ تجربهای ندارید، میتوانید دنبال یک فرد باتجربهتر بشد و با وی همکاری کنید و به کمک وی مهارت و دانش کافی را بهدست آورید تا بتوانید در پروژهی بعدی به تنهایی از عهدهی این کار برآیید”.
۷. کارهایتان را به درستی انجام دهید و همیشه قوانین را رعایت کنید
برخی متخصصان جوان آنقدر خود را مشغول کارهای مختلف میکنند که از انجام امور ضروری و اولیهشان باز میمانند. بروکز میگوید: “اگر برایتان ضربالاجلی تعیین شد، حتما به آن پایبند باشید. سعی کنید حتی در صورت امکان آن کار را زودتر انجام دهید. هرگز زمان اضافه درخواست نکنید. راهی برای انجام آن در زمان مقرر پیدا کنید. باید همیشه به یاد داشته باشید کسی از شما انتظار ندارد نخستین کارهایتان فوقالعاده درخشان باشد – ولی سعی کنید آن را حتما به خوبی انجام دهید. اگر کارهای اولیه را به خوبی انجام ندهید، دیگر برای واگذاری وظایف سنگینتر کسی به شما اعتماد نخواهد کرد”.
به گفتهی بروکز، برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید باید به قوانین و سیاستهای کتبی و شفاهیِ ادارهتان به خوبی دقت کنید. زود بیایید و دیر بروید. هرگز به عنوان نخستین نفر از دفتر خارج نشوید و آخرین نفر به دفتر نیایید.
۸. با دیگران ارتباط برقرار کنید و به آنها متصل شوید
بروکز میگوید: برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید “برای ملاقات با همکاران وقت بگذارید و سعی کنید آنها را به عنوان یک انسان ببینید، نه صرفا همکارتان. ایجادِ چنین روابطی ممکن است زمان زیادی طول بکشد، بنابراین عجله نکنید”.
به گفتهی لویت، همچنین باید قاطعانه و با اعتماد به نفسِ بالا با دیگران ارتباط برقرار کنید و نتایج بررسیهایتان را به همه ابلاغ کنید تا گزارهی ارزش شرکتتان را به همگان نشان دهید.
۹. هر جا را که لازم است از کمک و همکاری دیگران تشکر کنید
بروکز میگوید: برای اینکه یک رهبر جوان موفق باشید “در مواقع لزوم از دیگران کمک بخواهید، ولی سعی کنید کارها را در صورت امکان بهدست خودتان و به صورت مستقل انجام دهید. اگر پروژهای را به انجام رساندید و برای آن تحسین شُدید، در صورتی که در انجام این پروژه از کسی کمک گرفتهاید، آن را حتما عنوان کنید”.
۱۰. با کارمندان ارشد ارتباط خوبی داشته باشید و به دنبال مربی بشد
به گفتهی لویت، باید با مدیران ارشد، مربیان و همکاران روابط دوجانبهی مفیدی ایجاد کنید و از رفتارها و شیوههای موفقیتآمیزشان الگوبرداری کنید.
کلمن میگوید: “یک مربی پیدا کنید که درونِ سازمان به عنوان یک رهبرِ موفق شناخته میشود و دنبال فرصتهایی بشد که بتوانید از وی الگوبرداری کنید و سعی کنید با وی در انجام پروژهها همکاری داشته باشید و نخستین نفری باشید که به شیوههای رهبریِ موفقیتآمیزش در پروژهها یا گروههای زیردست پی میبرید”.