در همهی سازمانها و شرکتها یکی از اصلیترین نقشها و وظایف مدیران هماهنگی کارکنان برای انجام کارگروهی است. این مسئله تا آنجایی مهم است که داشتن روحیهی کار تیمی و گروهی به یکی از آیتمهای پذیرش و استخدام افراد در سازمانها تبدیل شده است.
کار کردن تیمی اهداف سازمان را کاملا هدفها را مشخص میکند. مشکلات را بررسی و حل میکند و راهحلها را اجرا میسازد و همین موضوع منجر به مسئولیتپذیری بیشتر افراد میشود که خود را مسئول نتایج میدانند.
علاوه بر این برخی مزیتهای احساسی و یا روانشناختی که در قالب دستورالعملها و ساختارهای کاری نمیگنجند نیز از منافع کار گروهی است: مواردی نظیر سطوح بالای ارتباطی، اطمینان و اعتماد، خوشبینی، انتظارات بالا از یکدیگر، مشارکت همهی اعضا، تعهد به اهداف مشترک و بسیاری موارد دیگر حاصل یک کار گروهی خوب است.
در مسیر دستیابی سازمان به یک فرهنگ کارگروهی منسجم و درست نقش مدیران حیاتی و پررنگ است. و نیز شرایط سازمان میتواند به مدیران در این مسیر کمک شایانی کند.
چند اصل اساسی برای دستیابی هرچه بهتر به کار تیمی وجود دارد.
اصل اول این است که تعداد افراد کم باشد (برخی پژوهشگران کمتر از ۱۲ نفر را برای کار تیمی مناسب میدانند).
اصل دوم مهارتهای تکمیل کنندهی افراد است. به این صورت که هر فردی بتواند مهارتهای فرد دوم را تکمیل کند و هر شخصی کامل کنندهی یک قسمت مهم از این پازل باشد.
اصل سوم داشتن نیت مشترک است. افراد باید همه یک مقصد و نیت داشته باشند و برای این هدفشان مبارزه و کار کنند.
اصل چهارم پذیرش رویکرد کاری توسط تمام اعضای تیم است. کارکنان و درواقع اعضای تیم همه باید رویکردهای کاری سازمان و تصمیمات مدیر راقبول داشته باشند تا به وظایف خود به خوبی عمل کنند.
اصل پنجم مسئولیت و پاسخگویی همگانی است. شاید بتوان گفت مهمترین خصوصیت کار گروهی و کار تمی همین جدایی از پاسخگویی فردی باشد.
این که تمام افراد در مقام یک مسئول پاسخگو ظاهر شوند علاوه بر اینکه سازمان را رو به جلو و پیشرفت هدایت میکند منجر به اعتماد مشتریان به خدمات و فعالیتهای سازمان نیز میشود.
در این راه مدیری موفق است که برخی ویژگیهای مدیریتی مخصوص کار گروهی را داشته باشد.
در این جه به ۶ ویژگی مدیران موفق که میتواند از کارگروهی نتایج عالی بگیرد اشاره میکنیم.
۱. یک مدیر خوب برای کارگروهی باید توانایی مدیریت بحران و حل مناقشات و تنش داخلی سازمان را داشته باشد. او باید بتواند میان کارکنان روابط خوب و حسنهای برقرار کند.
۲. آشنایی کامل با شرایط بازار رقابتی و اقتصادی حاک بر جامعه داشته باشد. مدیری که از اخبار روز اقتصادی و اجتماعی جامعهی خود و حاکم بر کشور خود بیاطلاع باشد نمیتواند گروه کاری خود را به مسیر درست و اصولی هدایت کند و توصیههای رقابتی و اقتصادی خوبی برای تیم خود داشته باشد.
۳. از ویژگی مدیران موفق این است که باید قدرت برنامهریزی حرفهای و روشن کردن اهداف سازمانی را برای اعضای تیم خود داشته باشند. و از هرگونه شائبه و دودلی و بیبرنامگی پرهیز کنند.
۴.داشتن قدرت پیشبینی مشکلات و در نظر داشتن راهحلها و مسیرهای جایگزین برای مشکلات احتمالی هر گروه کاری را از شکست نجات میدهد. یک مدیر خوب باید بتواند شرایط کاری فردای تیم خود را پیشبینی کند و همیشه راهحلهایی برای مشکلاتشان داشته باشد.
۵. برخورداری از توانایی اجرای قانونگذاری و اجرای رویههای سازمانی عاملی مهم و موثر برای جلوگیری از تنشهای حاصل از فامیلبازی و روابط خویشاوندی در سازمان است. مدیر برتر باید تمام قوانی را برای اعضای تیم کاری خود اجرا کند و به پایبندی همهی سیاستها همت گمارد.
۶. مدیر با برقراری روابط خوب کاری با سایر گروههای کاری و نیز با جامعه، دولت و سرمایهگذاران باید در جهت سودآوری و درآمدزایی سازمان خود بکوشد و این عامل انکیزشی خوبی برای همهی افراد تیم کاری محسوب میشود که به کار و حرکتی که انجام میدهند خوشبینانه بیندیشند.
در انتها باید گفت:
در مجموع میتوان گفت کار کردن به شکل گروهی و تیمی منافع و مزایای بیشماری برای سازمان، مدیر و خود کارکنان دارد.
مزایایی مانند خلاقیت بیشتر، افزایش انگیزه، افزایش توجه به همافزایی و خلاقیت، کاهش ریزش کارکنان (رفتن کارکنان از سازمان)، افزایش ارتباطات، استفادهی بهتر از منابع، تصمیمگیری بهتر، فضای کاری بهتر میتواند دوام و پایایی سازمان را بیشتر کند امادر این راه نقش مدیران برای هماهنگی و به سرانجام رسانیدن فعالیتهای کار گروهی بسیار حساس و حیاتی است.