در این نوشتار ۹ اشتباه مشترک کارآفرینان برشمرده میشود که کارآفرینان باید هنگام شروع کسب و کار جدیدشان از آنها اجتناب کنند.
بخش مهم راه انداختن یک کسب و کار داشتن یک طرح و سپس داشتن برنامه برای اجرای آن طرح است. این که یک نفر بخشی از یک شرکت نوبنیاد باشد همیشه مسحورکننده و جذاب نیست، و اغلب مستلزم این است که از فرآیند این کار پیروی شود.
اریک ریز در کتاباش با عنوان “نوبنیاد چابک“ این نکته را بهتر توضیح میدهد. وی مینویسد: “من از موفقیتها و شکستهای خودم و بسیاری دیگر آموختهام که همکاران بیانگیزه و سستعنصر مهمترین مسئلهی کارآفرینان هستند. موفقیت نوبنیادها در نتیجهی ژنهای برتر یا قرار داشتن در مکان درست در زمان درست رقم نمیخورد. بلکه موفقیت نوبنیادها را میتوان با رعایت فرآیندی درست مهندسی کرد. این فرآیند را میتوان آموخت و نیز آموزش داد.”
برداشتن گامهایی استوار برای اجتناب از اشتباه مشترک کارآفرینان که غالبا کارآفرینان جدید انجام میدهند بخشی از این فرآیند است. در اینجا ۹ اشتباه مشترک کارآفرینان برشمرده میشود که هر کارآفرینی باید هنگام شروع کسب و کار جدیدش از آنها اجتناب کند.
۱. خرج نکردن پول کافی یا خرج کردن پول زیادی.
احتمالا پول، بزرگترین دغدغهی یک کارآفرین جدید است. احتمالا جریان نقدی ورودی قبل از بهرهبرداری به صفر میرسد، بنابراین پول ساختن و پسانداز پول همواره نسبت به هر چیز دیگری اولویت دارد. دو طرز فکر در میان کارافرینان جدید، وجود دارد: یا “باید پول خرج کنم تا پول دربیارم” یا تا “زمانی که جریان نقدی زیادی نداشته باشم تا میتوانم کم خرج میکنم.”
هر دو این نگرشها، وقتی به افراط کشیده شود، بسیار زیانبار هستند. وجه نقد شرکت نوبنیاد خودتان را عاقلانه خرج کنید، اما از سرمایهگذاری برای استخدام آدمهای خوب و تولید محصولات باکیفیت نهراسید. این کار برای شما در بلندمدت شگون و برکت خواهد داشت.
۲. فکر کنید رقیب مستقیمی ندارید.
هیجانزدگی از محصول یا کسب و کار جدید اغلب باعث میشود کارآفرینان جدید فکر کنند آنان واقعا رقیب مستقیمی ندارند، یا اینکه محصولشان یک سر و گردن بالاتر از محصولات مشابهاش در همان صنعت است.
ولی در عالم واقع، به ندرت پیش میآید که هیچ رقیب مستقیمی وجود نداشته باشد. به استثنای اینکه شما یک محصول کاملا جدید را اختراع کرده باشید، همواره حداقل یک نفر هست که سهمی از بازار را قبلا در کسب و کار شما فتح کرده باشد. یک صنعتآزمایی را انجام دهید تا پی ببرید که کدام شرکتها در صنعت فعال هستند و شما چگونه میتوانید از آنها متفاوت باشید.
۳. گرفتن تصمیمات استخدام بر اساس هزینه.
این اشتباه مشترک کارآفرینان تقریبا به اشتباه شماره یک نزدیک است، ولی شایسته است جداگانه به آن پرداخته شود. وقتی وجوه یا سرمایه محدود باشد، طبعاً تمایل وجود دارد که از هزینهی استخدامهای جدید دریغ شود. مشکل این استراتژی این است که شما درآمد بلندمدت را قربانی میکنید. هزینهی اندک کارکنان و مشاوران معمولا دلیلی دارد، احتمالا آنان کمتجربه، غیرماهر، یا غیرقابلاعتماد (یا هر سه) هستند.
۴. تعیین نکردن اهداف دستیافتنی.
کارافرینان جدید ممکن است از ایدهی بزرگشان چنان به وجد آیند که بدون یک نقشهی درست و حسابی شروع به کار کنند. ولی واقعیت این است که شما باید اهداف واقعبینانه و دستیافتنی را برای رسیدن به موفقیت وضع کنید. هم اهداف کوتاهمدت و هم بلندمدت را تعیین کنید و مطمئن شوید که مشخص و صریح هستند.
فقط نگویید که میخواهم امسال یک میلیارد تومان بسازم، یک هدف معقول را تعیین کنید و سپس مشخص کنید چه گامهایی را باید بردارید تا به آن هدف دست یابید.
۵. فکر نکردن به بازاریابی.
“اگر شما آن محصول را بسازید، مردم حتماً خواهند خرید.” این یک باور رایج (گاهی هوشیارانه و گاهی ناهوشیارانه) در میان کارآفرینان جدید است. آنان فکر میکنند که تولیداتشان آنقدر انقلابی است که بتوان به آنها فقط با روابط عمومی آزاد و حرفهای شفاهی اتکا کرد.
در عالم واقع، بخش عمدهای از شرکتهای نوبنیاد احتیاج خواهند داشت تا سرمایهگذاری سنگینی روی بازاریابی انجام دهند. این ممکن است شامل بهینهسازی جستوجوی اینترنتی (SEQ)، بازاریابی محتوا، روابط عمومی، و تبلیغات پولی باشد. نگاه کنید که رقبای شما برای بازاریابی چگونه خرج میکنند و از خودتان بپرسید چگونه شما میتوانید رقابت کنید و متفاوت باشید.
۶. داشتن حاشیههای سود بسیار کوچک.
داشتن حاشیهی سود مطمئن برای موفقیت شما مهم است. اگر حالا این حاشیه در حد بسیار پایینی تعیین شود بدون تردید ادامهی کار در آینده را سختتر خواهد کرد.مشتریان شما احتمالا نمیخواهند وقتی بعدا قیمتها را بالا میبرید، هیجانزده و هراسان شوند.
نگاهی به محصول و هزینهی عملیاتتان بکنید، و سپس تعیین کنید چقدر انعطافپذیری وجود دارد. آیا در آینده میتوانید در صورت لزوم این هزینهها را کاهش دهید؟ اگر نه، حالا حاشیهی سود بالاتری را برای پوشش این هزینهها انتخاب کنید.
۷. فکر کنید میتوانید همهی کارها را خودتان انجام دهید.
در آغاز هر کسب و کاری این فکر مشترک وجود دارد که “هیچکس نمیتواند کار را به همان خوبی انجام دهد که شما میتوانید.” شما محصولات خود را خوب میشناسید و تنها کسی هستید که حقیقتا اشتیاق دارد کسب و کار به موفقیت برسد. ولی خود را از پای درآوردن تنها روش انجام کار نیست. واقعا موانع پرشمار و محکمی برسر راه موفقیت شما وجود دارد. داشتن یک مشاور یا استاد آگاه و مجرب میتواند دید بهتری از چشمانداز هدف کسب و کار و بازار شما بهدست دهد.
۸. تسلیم شدن به خاطر ترس از “اگر آنگاهها”.
رابرت اف.کندی گفت “فقط آنان که شهامت قبول شکست را دارند، میتوانند به موفقیتهای بزرگ دست یابند.” آغاز یک کسب و کار جدید هولانگیز است، و برای آدمهای ضعیفالنفس مناسب نیست. ترس از شکست و رد شدن قابل فهم است، ولی اگر اجازه بدهید ترس بر شما غلبه کند، و تسلیم و درمانده شوید، به طور قابل ملاحظهای از پیشرفت خودتان جلوگیری خواهید کرد. شناختن ترسهای مرسوم نخستین گام بزرگ است، چون به شما اطمینان میدهد که دیگران جایی بودهاند که حالا شما هستید.
۹. اولویت دادن به محصولات نسبت به آدمها.
وقتی محصولتان را خلق میکنید و مدل کسب و کارتان را مشخص میکنید، بسیار اهمیت دارد که ذهنیت و باور” اولویت مشتری” را داشته باشید. با این حال بعضی از کارآفرینان آنقدر دغدغهی پول را (که قابل فهم است) دارند که فراموش میکنند داشتن یک کار مستمر و بادوام، در واقع در گرو داشتن مشتریان وفادار و خوشنودی است که در بلندمدت محصولات را میخرند. اصلا آسان نیست که کارآفرین جدیدی باشیم چون اشتباهات جز محتوم و ذاتی فرآیند راهاندازی هر کسب و کار است. ولی معنیاش این نیست که شما باید تکرار دیگران باشید.