بارها و بارها این را شنیدهاید که ۹۰ درصد تمام استارتآپها با ورشکستگی مواجه میشوند. با وجود این، به رغم خطر بالای شکست خوردن، ما ریسک میکنیم و به دنبال رویای داشتن کسب و کاری از خودمان میرویم.
آنچه کارآفرینان موفق را از سایرین جدا میکند توانایی خارقالعادهشان در درک این موضوع است که چه وقت زمان کناره گرفتن از یک کسب و کار فرا رسیده است. این یک تصمیم گیری ساده نیست اما، به جای تزریق پول و زمان بیشتر به یک کسب و کار در حال شکست، آنها خسارتها را متوقف میکنند، از اشتباهاتشان درس میگیرند و به سمت ماجراجویی در کسب و کار بعدی پیش میروند.
اگر هنوز مطمئن نیستید که کسب و کارتان دچار مشکلی جدی شده است یا نه، پس به هشت نشانهای که در ادامه میآیند برای هشدار ورشکستگی توجه کنید:
۱. اولین نشانه ورشکستگی فروش کم است.
اولین، و بارزترین نشانهی این که کسب و کارتان در حال غرق شدن است فروش کم است. این میتواند حاصلی کمتر از پیشبینیهای مورد انتظار یا کاهش در فروش نسبت به فصل گذشته باشد. کسب و کارتان بدون داشتن درآمدی ثابت برای پرداخت تمام هزینههایتان نمیتواند به موفقیت برسد.
وقتی متوجه میشوید که در فروش کاهشی ناگهانی وجود دارد، باید مشکل را شناسایی کنید. با نظرسنجی از کارکنان و مشتریانتان شروع کنید، تحلیلی رقابتی انجام دهید و محیط بیرونی مثل تغییرات اجتماعی و بلایای طبیعی را بررسی کنید.
این کار باید به شما دربارهی این که چرا در فروش تان کاهش وجود دارد و اینکه آیا چرخشی در آینده وجود خواهد داشت یا نه درک بهتری بدهد. اگر محتمل به نظر نرسد که صنعت یا کسب و کارتان بتواند اوضاع را عوض کند، آن وقت تقریبا مشخص است که کسب و کارتان به دردسر افتاده است.
۲. نمیتوانید آخرین باری را که با یک مشتری صحبت کردهاید به خاطر بیاورید.
مسولان خدمات مشتریان تنها کسانی نیستند که با مشتریانتان صحبت میکنند. حتی به عنوان موسس و مدیرعامل نیز، وظیفهی شما است که با مشتریان بالقوه یا فعلیتان صحبت کنید و به نیازهای آنها و اینکه چگونه کسب و کارتان را بهبود میبخشند پی ببرید. این ترفندی است که همه از سام والتون گرفته تا استوارت باترفیلد به آن تکیه کردهاند.
اگر نتوانید آخرین باری را که با یک مشتری صحبت کردهاید به خاطر بیاورید، پس این یک نشانهی دیگر از دچار مشکل شدن است. یا شما به طور فعالانه با آنها تعامل ندارید یا آنها دیگر علاقهای به محصولات یا خدمات شما ندارند.
۳. هیچ کس دربارهی کسب و کارتان حرفی نمیزند.
این نکته تقریبا شانه به شانهی نکتهی قبلی در جریان است. اگر هیچ کس در رسانههای اجتماعی به شما اشارهای نمیکند، نقدی نمینویسد، یا با مسولان خدمات فروشتان در تماس نیست، مشکلی به وجود آمده است. این امر یا به خاطر آن است که با مخاطبتان در تعامل نیستید یا آنها به کسب و کار شما اهمیتی نمیدهند
برای ارتباط با مشتریانتان تلاش کنید و از آنها بخواهید دیدگاه خودشان را دربارهی محصولاتتان ابراز کنند و حضورتان را در رسانههای اجتماعی پررنگتر کنید. اگر باز هم کسی اظهارنظری نکرد، پس ممکن است این کار برای نجات کسب و کارتان کافی نباشد. من به شخصه برای آن که آدمهای زیادی را به شرکت خودم جذب کنم در وبلاگم دربارهی پرداختها مینویسم. این کار ثمربخش است!
۴. مدام انگیزههایتان زیر سوال میبرید.
همهی ما لحظاتی داریم که سوالاتی از خودمان میپرسیم مثلا “چرا من دارم این کار را میکنم؟” یا جملاتی ابراز میکنیم مثل “من دیگر نمیتوانم این وضع را تحمل کنم.” در طول سفر کارآفرینی این قضیه عادی است. با وجود این، اگر این ذهنیت مدام تکرار میشود، پس زمان آن رسیده است که کسب و کارتان را ترک کنید.
حتی اگر کسب و کارتان موفق باشد، ممکن است باز هم بخواهید آن را تعطیل کنید. این همان کاری است که خالق فلپی برد، دونگ نوون در ۲۰۱۴ انجام داد. او از تفتیش شدن، نقد بی امان و اتهامات خسته شده بود. به جای ادامه دادن، نوون تصمیم گرفت قبل از آن که اوضاع بدتر شود از ادامهی فعالیت فلپی برد جلوگیری کند.
۵. چیز منحصربهفردی دربارهی کسب و کارتان وجود ندارد.
کسب و کار شما باید از کسب و کار سایر رقبا متمایز باشد. یک لحظه وقت بگذارید و تمام خصوصیات کسب و کار، محصولات و خدماتتان را یادداشت کنید، و سپس آن را با سایر کسب و کارهای صنعت خود مقایسه کنید. اگر از اصلیترین رقبای تان متمایز هستید، پس یک مزیت رقابتی دارید که میتوانید از آن سود ببرید.
اگر نه، میتوانید مطمئن باشید که کسب و کارتان از پس امتحان گذر زمان بر نخواهد آمد. یا چیزی پیدا کنید که شما را منحصربهفرد کند، یا صنعتی را پیدا کنید که بتوانید در آن خودتان را متمایز کنید.
۶. از خود راضی بودن.
در تاریخ معاصر بلاکباستر نمادی از ورشکستگی کسب و کار است. دلیل اصلی این که این شرکت با ورشکستگی مواجه شد این بود که در پی بردن به آن که مشتریانش چیز متفواتی میخواهند موفق نبوده است. مردم به جای آن که به بلاکباستر محلهی خودشان بروند و هزینههای سنگین تاخیر در پس دادن دی.وی.دی یا بازی رایانهای کرایهای را بپردازند، ترجیح میدهند از سیستم تحویل دی.وی.دی نتفلیکس یا تماشای آنلاین فیلمها لذت ببرند. طبق گزارشها، مدیران اجرایی نتفلیکس حدود سال ۲۰۰۰ به بلاکباستر پیشنهاد شراکت دادند اما مدیران اجرایی بلاکباستر با خنده آنها را از دفترشان بیرون کردند.
به طور خلاصه، از خود راضی بودن عامل مرگ بلاکباستر بود.
اگر پشت میزتان نشستهاید و از خودتان میپرسید چرا کسب و کارتان در خطر است، از خودتان بپرسید آخرین باری که کسب و کارتان چیز جدیدی به بازار عرضه کرد کی بوده است؟
۷. تغییر و تبدیل کارکنان و استخدام.
گاهی کارکنانتان پیش از شما میفهمند که مشکلی به وجود آمده است. چه این مشکل به روشنی عدم دریافت حقوق باشد، چه ظریفتر مثل اعتقاد نداشتن به کسب و کارتان یا رنجش از دست مدیران، شما باید به علت ریشهای نرخ بالای تغییر کارکنان بپردازید.
استخدام و آموزش کارکنان جدید هزینهی بیشتری دارد پس کارکنان فعلیتان را حفظ کنید. وقتی بودجه برای جایگزین کردن آن کارکنان نداشته باشید اوضاع میتواند واقعا پیچیده شود. این یعنی شما انتظار دارید کارمندان آزرده خاطر و پرکارتان بیشتر برایتان کار کنند. فکر میکنید چه مدت دیگر با این رویه دوام خواهند آورد؟ این یک چرخهی معیوب است که میتواند نهایتا موجب به فراموشی سپرده شدن کسب و کارتان بشود.
۸. بر سر گردش نقدی کشمکشهای جدی وجود دارد.
گردش نقدی پولی است که به کسب و کارتان وارد و از آن خارج میشود. عموما این اصلی پذیرفته شده است که اگر بخواهید کسب و کارتان به حیات خود ادامه دهد باید گردش نقدی مثبتی داشته باشد، یعنی برای مدیریت کل هزینههایتان پول کافی به دست بیاورید.
اگر به خاطر بدهی، دفترداری ضعیف، رشد بیش از حد سریع، و پیشبینی نادرست درآمد و مخارج آتیتان با مشکلات گردش مالی روبرو هستید، پس این یکی از بارزترین نشانههای ورشکستگی شرکتتان است. اگر به درستی با آن برخورد نکنید، انتظار نداشته باشید که کسب و کارتان خیلی دوام بیاورد و تعطیل نشود.