تیم فِریس یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان نسل ماست و به عنوان “ایندیانا جونز عصر دیجیتال توصیف شدهاست.” او نویسندهی کتاب “هفتهی کاری چهارساعته” (رتبهی اول در میان پرفروشترینهای نیویورک تایمز)، و “بدن چهارساعته” است. او از سوی مجلهی وایرد ((WIRED “بزرگترین خود-ترویجگر تمام دورانها” نام گرفتهاست.
۱۰ درس موفقیت برای کارآفرینان از تیم فریس
۱. همیشه حق با مشتری نیست.
بسیاری از کارآفرینان همیشه به این فلسفه که حق با مشتری است، پایبند هستند. اما تیم فِریس معتقد است که حق همیشه با مشتری نیست – و او همیشه تصمیم گیرنده نیست.
اولین درس موفقیت برای کارآفرینان این است که برخی از مشتریان ارزشاش را ندارند، و شما نباید به بهانهی ارائهی خدمات خوب، بدرفتاریهای آنها را بپذیرید. حذف مشتریان بدقلق زمان بیشتری به شما میدهد که روابط خود را با مشتریان خوب پرورش بدهید، و در نهایت پول بیشتری در دراز مدت کسب کنید.
۲. پول راهحلی نیست که ما برای مشکلات در زندگی نیاز داریم.
بسیاری از مردم حتی اگر مقدار زیادی پول بهدست بیاورند، سطح شادیشان مثل قبل میماند. در واقع، میزان کار، نگرانیها و مسئولیتهایشان بیشتر خواهد شد. زیرا آنها بعد از بهدست آوردن پول، نمیدانند چگونه به باید از آن استفاده کنند و لذت ببرند.
برای افزایش ثروتتان، شما باید از قبل به گونهای مشخص بدانید که دوست دارید سبک زندگیتان چگونه باشد.
۳. ما تمایل داریم به جای حس عدم اطمینان، بدبختی را انتخاب کنیم.
تقریبا بعد از یک دهه، هنوز هم این موضوع صادق است.
هنگامی که چیزی مشخص نیست، ما عدم انجام آن را انتخاب میکنیم حتی اگر چیزی باشد که همیشه رویایاش را داشتیم.
اما حدس بزنید چه اتفاقی میافتد؟ زندگی نامشخص است، امنیت یک توهم است، فردا قابل پیشبینی نیست و پذیرفتن این واقعیت و راحت بودن با آن، تنها راه زندگی آزادانه و رشد کردن است.
طراحان سبک زندگی با خطرات، چیزهای جدید، شکست و ندانستن اینکه فردا برایشان چه در بر دارد، مشکلی ندارند.
۳. ۸۰/۲۰ راه شما به سوی به موفقیت
قانون ۸۰/۲۰ که با نام قانون پارتو نیز شناخته شدهاست، میگوید ۸۰ درصد از نتایج برای هر گونه فعالیتی ناشی از تنها ۲۰ درصد از ورودیها است. این قانون بنیاد بسیاری از اصول هدایتگر فِریس است. یک نمونه از این قانون که برای کارآفرینان در جریان است این است که ۸۰ درصد از درآمد کسبوکار شما به طور معمول از ۲۰ درصد از پایهی ارباب رجوع/ مشتریانتان میآید.
فِریس استدلال میکند که شما باید ۸۰ درصد از کارهایی را که انجام میدهید و نتایج قابل توجهی برایتان ندارند، حذف کنید. و به جای آن باید به طور انحصاری روی ۲۰ درصد از فعالیتهایی تمرکز کنید که نتایج قابلتوجهی برایتان ایجاد میکنند. با انجام این کار، شما زمان بسیار زیادی را آزاد میکنید برای تمرکز روی تکثیر اقدامات/ مشتریان/ فرآیندهایی که بازده بالایی دارند. قانون ۸۰/۲۰ به صورت معکوس نیز صدق میکند. این درس موفقیت برای کارآفرینان نباید فراموش شود.
۵. با افراد دیگر که میتوانند برای مخاطبانتان ارزشآفرینی کنند، مصاحبه کنید.
پنجمین درس موفقیت برای کارآفرینان این است که هیچ کس نمیتواند از شما انتظار داشته باشد که همه چیز را مطلقا خودتان انجام دهید، و اگر شما تنها فردی هستید که با مخاطبانتان رابطه دارید، پس از مدتی آنها نیز از این موضوع خسته خواهند شد. محتویات حرفهتان را به روز نگه دارید؛ یک لطفی به خودتان بکنید و افرادی را داشته باشید که گاه گاهی به شما بپیوندند. این میتواند شامل هر چیزی باشد مثل مصاحبه با آدمهای دیگر، به ویژه افرادی که میتوانند چیزی متفاوت به مخاطبانتان بدهند و برای آنها ارزش فراهم کنند. تیم فِریس از طریق مصاحبه با افراد مختلف هم در برنامهی تلویزیونیاش و هم در پادپخشاش، اضافه کردن مطالب جدید و جالب در هر قسمت جدید برای سرگرم نگه داشتن مخاطباناش، محتوای انتشاریافتهی خود را تازه نگه میدارد.
۶. سبک زندگیای خلق کنید که برایتان موفقیتآمیز است.
کل داستان موفقیت تیم فِریس با تغییری شروع شد که او تصمیم گرفت در زندگیاش و در رابطه با حرفهاش اعمال کند. او که ایدهی هفتهی کار چهار ساعته را به عنوان راهحلی برای سبک زندگیاش (او معتاد به کار زیاد بود) یافت، به طور کامل شیوهی زندگی خود را متناسب با نیازها و خواستههایاش تغییر داد. در پایان ساعات کاری، مهمترین چیز در زندگیتان خودتان هستید. شما باید آنچه برای شخص شما درست است انجام بدهید و به این ترتیب همه چیز نظم درستی به خود خواهد گرفت. این یک درس موفقیت برای کارآفرینان است که همیشه جواب می دهد.
۷. شما بهترین بازاریاب برای خودتان هستید.
فکر میکنید تیم فریس کدام مسیر را برگزید، زمانی که پای بازار و تبلیغ کتاباش به میان آمد؟
الف: او با یک شرکت روابط عمومی گران قرارداد بست تا زمانی که خودش در ساحل نشسته بود، برایاش کتاب را تبلیغ کنند.
ب: خودش وارد میدان شد، روابط رسانهای جدید و قدیمی خود را خلق کرد، و بهترین بازاریابِ خودش بود.
پاسخ درست گزینهی ب است… در واقع کمی هم گزینهی الف! تیم میگوید که او در واقع او با یک شرکت روابط عمومی قراردادی به مبلغ ۱۸، ۰۰۰ دلار بست و آنها به معنای واقعی کلمه هیچ کاری نکردند. در عوض، تیم خودش دست به کار شد. او به وبگاه بلاگورد (BlogWorld ) رفت و برخی از جالبترین وبلاگنویسان جهان را ملاقات کرد. او روابط واقعی با آنها شکل داد و یک تنه تبدیل به ماشین برقراری رابطه شد.
۸. کیفیت مهم است.
کیفیت در همهی کارهایی که انجام میدهید مهم است و صادقانه بگوئیم، بالاترین جایگاه را دارد. “هفته کاری چهارساعته” به طور خستگیناپذیری تحقیق و بررسی شد، اصلاح شد، و نوشته شد. بسیاری از پستهای وبلاگ تیم مانند تکههای کوچک هنر هستند. آیا یکی از آنها بیعیب و نقص است؟ ممکن نیست. میخواهید برای تکمیل کردناش بکوشید؟ احتمالا بیهوده است.میخواهید بهترین اثر هنری را که میتوانید، خلق کنید…؟ این چیزی است که به نظر میرسد باید برایاش تلاش کرد.
۹. طراحی انسان محور و قابلیت استفاده
این یکی اغلب نادیده گرفته میشود. اما، اگر به وبلاگ تیم سر بزنید، چیزهای زیادی وجود دارد که خواهید دید: مقالات، نظرات، لینک به فیسبوک، و غیره. تنها چیزی که در وبلاگ او وجود ندارد، طراحی بیکیفیت است. تیم وسواس بیش از حدی روی کاربردپذیری دارد و معلومات و اطلاعات کوچکی در وبلاگ قرار دادهاست که تجربهی کاربر و ارتباط با مخاطب را افزایش میدهد.
۱۰. منتظر چراغ سبز نمانید.
این طبیعی است که بخواهید قبل از اعمال آن تغییر بزرگ در زندگیتان، صبر کنید تا همه چیز درست شود. از نظر فِریس، اداره کردن شرکت مکملهای غذایی آن هم ۸۰ ساعت در هفته، به این معناست که زمان هرگز مناسب نبوده برای کارهایی که قصد انجامشان را داشتهاست (مانند رقص تانگو و یا موتورسواری).
آخرین درس موفقیت برای کارآفرینان از نظر فِریس این است که در زندگی نباید برای زمانبندی دقیق و کامل صبر کنید:
” وقتی برای چیزهای بسیار مهم زمانبندی میکنید، هیچ چیز مطابق برنامه پیش نمیرود! همیشه منتظر زمان مناسبی برای ترک شغلتان هستید؟ هیچ چیز درست از آب درنخواهد آمد و چراغهای ترافیک زندگی هرگز همگی و به طور همزمان سبز نخواهند شد… کلمهی “روزی” یک بیماری است که رویاهایتان را با شما به گور خواهد برد.”
فِریس برای کم کردن زمانی که صرف ادارهی کسبوکارش میکرد زمانی را انتخاب کرد که همه چیز کامل نبود و نقصهایی نیز وجود داشت، و باقی اتفاقات را همه به خوبی میدانند: تیم از زمان اضافی برای تبدیل شدن به یک قهرمان تانگو، موتورسواری در سراسر چین، و نوشتن یک کتاب پرفروش استفاده کرد.