ست پرایس، سخنران در زمینهی بازاریابی، در وبسایت خود این گونه مینویسد: “ برند شخصی و برندسازی شخصی یکی از مهمترین مهارتهایی است که هر فرد حرفهای باید در قسمتی از دوران حرفهایاش بر آن تسلط پیدا کند”.
او درست میگوید: در انتهای روز، برند شخصی تان تنها چیزی است که واقعا در اختیار دارید. برند شخصی تان، شهرت آنلاینتان است و در دنیای کسب و کار، برند شخصیتان بازی را به پیش میبرد. باید این واقعیت را منعکس کند که شما شفاف هستید، رو به جلو حرکت میکنید و مشتاق هستید تا برای رسیدن به موفقیت تلاش کنید.
بااینحال، همیشه همه چیز آنطور که برنامهریزی کردهاید پیش نمیرود، و پیامدها ممکن است تأثیر ماندگاری بر کسب و کار یا دوران حرفهای شما داشته باشند. مسئله این است: ۵۳ درصد از تصمیمگیرندگان در یک نظرسنجی اعلام کردند که آنها بر مبنای اطلاعاتی که بهصورت آنلاین ارائه کرده بودند برخی از فروشندگان را از فهرستشان حذف کردند.
در این جا ۷ نشانه هشدار دهنده را به شما معرفی میکنیم که نشان میدهند برند شخصی تان در معرض خطر است.
۱. به یک شخصیت تبدیل شدهاید.
یک برند شخصی قدرتمند بخش حیاتی شکوفایی بهعنوان یک کارآفرین است. از این راه است که مردم شما را میشناسند. انتظار میرود برندتان بازتاب تجربیات و مدیریت مختص به خودتان باشد. ولی ممکن است از اهمیت بسیار بیشتری نیز برخوردار باشد: ممکن است زمانی رخ دهد که بهصورت اغراقآمیزی به متمایز بودن یا جا افتادن در تعاملات اجتماعی توجه خاصی میکنید.
پس، مراقب باشید، زیرا زمانیکه از خود واقعی و معتبرتان فاصله بگیرید و به یک شخصیت تبدیل شود، دیگر آن برند شخصی را ندارید. بیشتر به یک نوع نمایش و اجرا تبدیل میشود که برای دیگران تدارک دیدهاید، نه یک ارائهی جدی دربارهی اینکه چه کسی هستید و چه میکنید.
نکته: خودتان را زیبا جلوه ندهید. بر حقیقت واقعی و طبیعیتان، دستاوردهای واقعی و پیشینهی حرفهایتان متمرکز شوید. فکر نکنید که لازم است فروش زیادی داشته باشید یا برای این که بر همکاران و مخاطبینتان اثر بگذارید، مجبور هستید به چیزی تبدیل شوید که نیستید.
۲. برند شما تعریف خود را از دست داده است.
سندرم ایمپاستر ممکن است برای یک کارآفرین فلج کننده باشد. در برهههایی از زمان ممکن است احساس کنید تجربه و دانشتان، و هرچیز دیگری دربارهی شما بخشی از چهرهتان است. اصالت ممکن است از بین برود، آنگاه است که از خودتان بپرسید آیا چیزی با ارزش واقعی را به دیگران عرضه میکنید.
وقتی به درون خودتان مینگرید، جایگاهتان را از دست میدهید، نهایتا مانند دیگر سنگهای صیقل داده شده که در کف رودخانهای با جریان تند قرار دارند، صاف و تراشیده میشوید.
نکته: اگر احساس غیرقابل شناسایی بودن میکنید، یا احساس فریبکاری دارید، توجهتان را بر گزارههای ارزشی متمرکز کنید که از ابتدا برای ساخت برندتان داشتید. پیروزیهایتان را جشن بگیرید و از آنها بهعنوان یک یادآور استفاده کنید که نشان میدهد دغلباز و فریبکار نیستید.
۳. کمرنگ شدن یا افت ناگهانی حضور مخاطبان
اگر از مشغولیت مداوم با اظهارنظر دیگران و اشتراکگذاری محتوایتان لذت میبرید، احتمالا با مشاهدهی پایین آمدن این رقم یک تجربهی شوکهکننده خواهید داشت. احتمالا یک سازمان میتواند به مشتریان کنونی و قبلیاش دست پیدا کند و برای بهبود کسب و کارش تقاضای بازخورد کند، ولی شما، شخصا، نمیتوانید از دنبالکنندگانتان بخواهید علت بیاعتنایی به برندتان را توضیح دهند.
کاری که باید انجام دهید این است که به برخی از مخاطبان نزدیکتان رجوع کنید و بهصورت خصوصی از آنها سوال و جواب کنید؛ ولی در نهایت، این خودتان هستید که باید استنتاج کنید و مشکل را بیابید. برخی دلایل احتمالی از این قرار هستند:
– ناهماهنگی در برنامهریزی محتوایتان
– تأکید بیش از حد بر موضوعاتی که باب طبع مخاطبتان نیست
– به اندازهی کافی با شبکهتان در ارتباط نیستید
– بیش از اندازه خودتان را ترویج میدهید
نکته: دیدگاههایتان را بررسی کنید و ببینید نقطه اتصال شما از کجا منفصل شدهاست. به دنبال تغییر در رفتار و محتوایتان باشید تا محرکها را بیابید و دوباره مخاطبانتان را بهدست بیاورید.
۴. تمرکزتان جابهجا شدهاست.
ساختن یک برند شخصی مستلزم تعادل دقیقی بین زندگی شخصی و حرفهایتان است. ممکن است بعضی اوقات تمرکزتان تغییر کند یا اولویتهایتان شما را در مسیر دیگری قرار دهند. ممکن است زمان بیشتری را با خانواده سپری کنید، بیشتر به سرگرمیها بپردازید، برای چیز بزرگی برنامهریزی کنید یا به تعطیلات بروید.
نکته: وقتی تمرکزتان تغییر میکند، میبایست راهی پیدا کنید تا تلاشهایتان را برای ساخت برندتان حفظ کنید و جایگاهتان را از دست ندهید. هر کاری را که در حال حاضر در بازار انجام میدهید، ادامه دهید. کارهای دیگرتان را حول این محور تنظیم کنید و همسو با کارتان بمانید.
۵. برندتان در حال تغییر است.
انتظار میرود که یک برند، ثابت و پایدار بماند. میبایست این برند هر بار که دنبالکنندگانتان آن را میبینند برایشان قابل شناسایی باشد. نوعی حس آشناپنداری وجود دارد، و مخاطبتان انتظارات ویژهای از شما دارد. اگر با آنچه از خودتان و جایگاهتان در موضوعات خاص ارائه کردهاید همسو نیستید، مخاطبتان دربارهی اینکه چگونه با شما تعامل کند حس اطمینان نخواهد داشت. وقتی برند شما در مسیرهای مختلف حرکت میکند، دنبال کردن آن دشوار است.
نکته: زمانیکه برندتان را تأسیس کردید، ثابتقدم بمانید. از ست گودین میتوان بهعنوان یک نمونهی اولیه از پایداری به برند یاد کرد: از بلاگش گرفته تا کتابها و حضور اجتماعیاش، همه به راحتی قابل شناسایی هستند.
۶. قابل مشاهده نیستید.
اگر خودتان را در اینترنت سرچ میکنید و نتایج کمی به دست میآید، به این معنی است که برای حفظ برند شخصیتان که تلاش در ساختش را دارید با مشکل مواجه هستید. دنبالکنندگانتان، مخاطبین تان و استخدامکنندگان بالقوه احتمالا نامتان را جستجو میکنند. با این جستجو به چه چیزی دست پیدا میکنند؟
برایان سولیس، تحلیلگر گروه التیمایر اینگونه مینویسد: “گفته میشود که گوگل رزومهی جدید شما است”. “ حققیت این است که هر موتور جستجو، چه به صورت سنتی یا اجتماعی، رزومه محسوب میشود، برای بقیهی ما مدخل ویکیپدیا محسوب میشود”.
نکته: برای ساخت و رشد برند شخصیتان تنها به شبکههای اجتماعی تکیه نکنید. نامتان را با بازاریابی محتوا و پستهای مهمان ترویج دهید. با این روش، هر جستجویی دربارهی برند شخصیتان، محتوای معتبری را نشان میدهد که بر آنها کنترل دارید، نه نتایجی که تنها اسمی مشابه به شما دارند.
۷. بر آینده تمرکز نکردهاید
اگر تلاشهای بازاریابی کنونیتان بر آنچیزی متمرکز است که قبلا انجام دادهاید (دستاوردها، جوایز قدیمی یا راهحلهای پیشینی که مطرح کردهاید)، پس در مسیر رشد و پیشرفت خودتان را دست کم گرفتهاید.
نکته: استراتژی برندسازی شخصیتان میبایست آیندهنگرانه باشد، یعنی پیشبینی کند که در آینده چه پیش میآید، ميخواهید چه چیزی بسازید و میخواهید در چه جایگاهی قرار بگیرید. این موضوع را با مخاطبینتان درمیان بگذارید، آنها فرصتهای خوبی را برایتان فراهم میکنند.