در این مقاله باز هم از میلیاردرهای کارآفرین برایتان درس هایی داریم. ۱۰ درس موفقیت از بیل گیتس و استیو بالمر برای کارآفرینان ! با ما همراه باشید.
گیتس بیش از هر شخص دیگری در نسل ما ثروت و موفقیت بهدست آوردهاست. اما موضوع مهمتر این است که او به طور خستگیناپذیری برای بهبود شرایط زندگی و جلوگیری از مرگ و میر، از طریق کمکهای سخاوتمندانهاش به خیریه فعالیت کردهاست. او به طور مداوم در فهرست ثروتمندترین آدمهای جهان که توسط وبگاه فوربس (Forbes) منتشر میشود، قرار دارد. گیتس یکی از معروفترین کارآفرینان انقلاب رایانههای شخصی است. او از سمت خود به عنوان مدیرعامل شرکت مایکروسافت بازنشسته شد و در عوض از طریق بنیاد بیل و ملیندا گیتس خود را به صورت تمام وقت، وقف انساندوستی کردهاست.
هیچ کس دوران تصدیگری استیو بالمر را در مایکروسافت فراموش نمیکند. استیو بالمر، مدیرعامل اسبق و بسیار موفق مایکروسافت، درحالحاضر انرژی خود را معطوف لس آنجلس کلیپرز کردهاست، تیم بسکتبالی که او به مبلغ ۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ صاحب شد. قسمت اعظم ثروت او همچنان با سهامی که در این شرکت نرم افزاری دارد، گره خوردهاست. بالمر در سال ۲۰۱۴ به فوربس گفت، “من میخواهم تا جایی سهام مایکروسافت را نگه دارم که یا چیزی به خیریهها ببخشم یا بمیرم.”
در این نوشتار ۱۰ درس موفقیت از بیل گیتس و استیو بالمر ، ” میلیاردرهای مایکروسافت، ” برای کارآفرینان میبینید.
۱. هدف بزرگی برای خود تعیین کنید – بیل گیتس
تعداد بسیار کمی از آدمها خبر دارند که موفقیت بزرگ مایکروسافت در نتیجهی دروغی بود که بیل گیتس گفت. در سال ۱۹۷۵، گیتس با شرکت کامپیوتری MITS قرارداد بست، و به آنها گفت که او یک مفسر بیسیک برای میکروکامپیوترهای آنها تولید کردهاست. MITS علاقمند شد که این نرمافزار را ببیند، هرچند گیتس و دوست برنامهنویس او پل آلن هنوز در حال ساخت آن بودند. این باعث شد گیتس و آلن نرمافزار را به سرعت توسعه بدهند، به طوری که ظرف چند هفته آن را به شرکت MITS ارائه دادند، و نخستین فروش خود را انجام دادند. مایکروسافت تنها یک ماه بعد تاسیس شد، و باعث شد بیل گیتس بیشتر از تواناش، کار عرضه کند. این اولین درس موفقیت از بیل گیتس و استیو بالمر است.
۲. هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید- استیو بالمر
ساتیا نادلا، مدیرعامل فعلی شرکت مایکروسافت یک بار از بالمر پرسید، “از نظر شما، من چه تفاوتی با کسانی دارم که قبل از من دارای این سمت بودند؟” و استیو پاسخ داد “چه کسی اهمیت میدهد؟ بافتار خیلی متفاوت است. تنها چیزی که برای من اهمیت دارد این است که شما با کارتهایی که به دستتان افتادهاست، چه میکنید…. آموزهای که باید یاد بگیرید این است که شما مجبور هستید به لحاظ ذهنی و احساسی استوار بمانید، و به شدت با خودتان دربارهی جایی که در آن قرار دارید، صادق باشید. ” این مهمترین درس موفقیت از بیل گیتس و استیو بالمر است.
۳. همیشه نگاهی رو به جلو داشته باشید – بیل گیتس
بیل گیتس همیشه و در کنار تمام تلاشی که به کار میبست، چشماندازی به آینده داشت و این که چگونه میتواند آن را بهتر و بزرگتر کند. معروفیت مایکروسافت به این بود که توانست سالهای سال رقبایش را از میدان بدر کند، چون همیشه یک قدم جلوتر از آنها بود و هر بار به دنبال موفقیتی بزرگتر بود. بیل گیتس حتی زمانی که در سال ۲۰۰۸ از مایکروسافت بازنشسته شد، همچنان به آینده فکر میکرد. او تمام تمرکزش را روی تلاشهای انسان دوستانه گذاشتهاست، و درحالحاضر بنیاد بیل و ملیندا گیتس تاثیر مثبت و عظیمی در جهان گذاشتهاست.
۴. اعداد اهمیت دارند – استیو بالمر
بالمر در زمینهی ریاضی فوقالعاده خوب بود – حتی یک بار توانست در یک صفحهی حاوی هزاران عدد که برای پیشبینی فروش یک واحد کسب و کار استفاده میشد، عدد اشتباه را به سرعت پیدا کند.
در جهانی که به طور فزایندهای توسط تجزیه و تحلیلها پیش میرود، این ویژگی تبدیل به ثروتی میشود، بسیار مهمتر از زمانی که او مایکروسافت را اداره میکرد. اعداد شما را مجبور میکنند که به واقعیتهای قابل اندازهگیری نگاه کنید، خواهان اطلاعات مستند باشید و دائما آنچه را اهمیت دارد به چالش بکشید. این فوق العاده ترین درس موفقیت از بیل گیتس و استیو بالمر است.
۵. اجازه ندهید که موفقیت حواس شما را پرت کند – بیل گیتس
یکی از بزرگترین درسهایی که ما میتوانیم از بیل گیتس یاد بگیریم توانایی او در فراموش کردن و پشت سر گذاشتن موفقیت است. او یک بار گفت: ” موفقیت معلم بسیار بدی است. و آدمهای باهوش را فریب میدهد به طوری که تصور کنند شکستناپذیر هستند.” هرچند ما باید موفقیتهای خود را به یاد داشته باشیم، اما باید باید اطمینان حاصل کنیم که آنها روی قضاوتهای ما سایه نمیاندازند و اعتماد به نفس کاذب در ما ایجاد نمیکنند. گیتس باور دارد که ما نباید الگوهای اولیهی موفقیتمان را نادیده بگیریم، اما اگر تمام تلاشمان را صرف این موضوع کنیم که چرا این موفقیت رخ داده است، ممکن است آمادگی خود برای رویارویی با چالشهای آینده از دست بدهیم.
۶. آدمها را نه بر اساس شایستگی، که بر اساس میزان وفاداریشان انتخاب کنید – استیو بالمر
این یکی از اشتباهاتی است که بالمر مرتکب شدهاست. شما باید برای کسانی که وفادار هستند و اهل انجام کار گروهی هستند ارزش قائل شوید نه کسانی که شایستگی بیشتری دارند، اما دارای غروری عظیم هستند و با دیگران به خوبی همکاری نمیکنند. عواملی که این شرکت را دچار مشکل کردند و باعث ایجاد بسیاری از بزرگترین اشتباهات مایکروسافت شدند، ناشی از ناتوانی آدمهای واقعا باهوش برای کار با همکارانشان بود.
شما میتوانید رتبهبندی را هم تا حدی مقصر بدانید، زیرا باعث میشود کارکنان به رقابت با یکدیگر بپردازند، اما بسیاری از این عدم همکاریها به این دلیل رخ میدهد که ظاهرا باهوش بودن نسبت به همکاری با دیگران برتری دارد. نتیجهی نهایی: تعداد زیادی آدم باهوش اما خائن! این درستترین درس موفقیت از بیل گیتس و استیو بالمر است.
۷. قدر زمانی را که دارید بدانید- بیل گیتس
گیتس گفت: “مهم نیست که چهقدر پول دارید، شما نمیتوانید زمان بیشتری برای خودتان بخرید”. بیل گیتس اهمیت استفادهی عاقلانه از زمان در طول روز را درک میکند، و کارهایی را که بیشترین اهمیت را برایاش دارند در اولویت قرار میدهد. اگر فکر کند که حضور در جلسهای برای او لازم نیست، در آن جلسه شرکت نمیکند. از سوی دیگر، او زمان را برای ارتباط با نزدیکترین افراد به خودش صرف میکند، و حتما زمانی را برای تعهدات مهم اختصاص میدهد.
۸. خودتان را از دیگران جدا نکنید – استیو بالمر
بالمر قبل از اینکه مدیرعامل اجرایی شرکت شود، با آدمهای داخل مایکروسافت و خارج از آن صحبت کرد تا چشماندازی بهدست آورد. پس از آنکه مدیرعامل اجرایی شرکت شد توسط کسانی که ظاهرا میخواستند نتیجهی تلاشهای او را کنترل کنند، دچار انزوا شد.
همیشه کسانی هستند که میخواهند آدمهای دارای قدرت را با محدود کردن دسترسی آنها، کنترل کنند. اگر اجازه بدهید که این اتفاق رخ بدهد، مدت زمانی طولانی متوجه چیزهای بد نخواهید شد. در بهترین حالت، مدیرعامل هیچ نقشی نخواهد داشت. در بدترین حالت، او با شکست مواجه میشود و شرکت را نیز به نابودی میکشاند.
۹. ایدههای انقلابی باید نشان داده شوند، نه اینکه فقط عنوان شوند – بیل گیتس و استیو بالمر
در اوایل دههی ۸۰، بیل گیتس و استیو بالمر در سراسر کشور سفر کردند و سمیناری برگزار کردند در مورد اینکه چگونه واسطهای گرافیکی سیستم عامل آینده خواهند بود – اما هیچ کس حرف آنها را باور نکرد. نگرش آنها به سرعت در سال ۱۹۸۴ تغییر کرد، درست هنگامی که اپل مکینتاش را راهاندازی کرد. این نخستین کامپیوتر تجاری موفق با استفاده از یک واسط گرافیکی کاربر (GUI) بود.
مایکروسافت توانست ویندوز ۱.۰ را در سال ۱۹۸۵، درست یک سال پس از موفقیت مک ارائه کند. اگر شما یک ایدهی انقلابی دارید، نگران نباشید اگر افراد دیگر آن را درک نمیکنند. توسعهی آن را همین حالا آغاز کنید، به این ترتیب وقتی زمان مناسب آن فرا برسد، آماده خواهید بود.
۱۰. از موقعیتی که دارید برای پس دادن آنچه بهدست آوردهاید، استفاده کنید – بیل گیتس
رهبران قدرتمند متوجه هستند که استفاده از موفقیتشان و به کار بردن آن برای جلب توجه آدمها به سمت نیازمندان، بسیار اهمیت دارد. و به این ترتیب الگویی میسازند برای کسانی که در موقعیت آنها هستند. گیتس، با بنیاد بیل و ملیندا گیتس و با وقف مبلغ قابلتوجه بیش از ۴۲ میلیارد دلار، وقت خود را به کمکرسانی در سراسر جهان اختصاص دادهاست، و به ویژه اشتیاق زیادی در مورد پایایی، تقویت آموزش و پرورش، بهداشت عمومی و دسترسی به فناوری مقرون به صرفه دارد.