near - end crosstalk


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
همشنوايي نزديک ~ تداخلي که مي تواند در ايستگاههاي تکرار کننده حامل تلفني در اثر نشت سيگنال خروجي يک تکرار کننده به همان سمت تکرار کننده ديگحر ايجاد شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت near - end crosstalk معنی near - end crosstalk معنی near - end crosstalk به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک near - end crosstalk در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
near field
ميدان نزديک ~ 1. ميدان تابش اکوستيکي در نزديکي بلندگو يا منبع اکوستيکي ديگر ~ 2. ميدان مغناطيسي که9 در ناحيه نزديک . با فاصله يک طول موج از آنتن فرستنده وجود دارد.

near infrared
فروسرخ نزديک ، زير قرمز تزديک ~ ناحيه اي از طيف فروسرخ که شامل کوتاهترين طول موجها در مجاورت انتهاي ناحيه سرخ طيف مرئي است .

near region, near zone
ناحيه نزديک ، منطقه نزديک ~ ناحيه اي کهبدون فاصله در اصراف آنتن فرستنده قرار دارد و تا شعاع يک طول موج گسترش دارد و شدت ميدان القايي در آن با مربع فاصله نسبت معکوس دارد .

negative
منفي ~ 1. پايه يا الکترودي که الکترونهاي آن بيشتر از حد عادي است . الکترونها از پايه ~ منفي ولتاژ خارج مي شوند ~ 2. واژه اي که براي بيان مشخصه اي متضاد مثبت ، به کار مي رود . مانند فيدبک منفي ، تصوير منفي ، مقاومت منفي و ارسال منفي .

negative blas
باياس منفي ~ ولتاژ باياس بيس يا گيت که کنترل بيس َ، گيت ترانزيستور را نسبت به امتر يا سورس آن منفي مي کند .

negative charge
بار منفي ~ بار الکتريکي جسمي که تعداد الکترونهاي آن بيشتر از پرتونهاي آن است .

negative conductance
رسانايي منفي ~ ويژگي بعضي از نيمه رساناها که چگالي جريان محلي در آنها با افزايش ميدان الکتريکي محلي به بيش از سطح آستانه معيني کاهش مي يابد . اين اثر در قطعات سيليسيمي زمان گذار ، قطعات گاليم ارسنايدگان و در بلورهاي نيمه رساناي ديگر که حالت نوساني با ر- فضاي محدود شده اي دارند اتفاق مي افتد .

negative electricity
الکتريسيته منفي ~ بار منفي مانند آنچه که در اثر مالش صمغ با پارچه پشمي در صمغ به وجود مي آيد .

negative electron
الکترون مفني ~ الکتروني متمايز از الکترون مثبت يا پوزيترون .

negative electron affinity
ميل الکتروني منفي ~ ويژگي بعضي از سطوح نيمه رسانا که امکان استفاده از آنها را در خلا به عنوان گسيل کننده هاي نور ف گسيل کننده هاي ثانويه و امترهايکاتد سرد ، فراهم مي کند . با داشتن اين وِيژگي ، الکتروني که انرژي آن از يک سطح حداقل بيشتر باشد بدون انجام کاري بر سد انرژِ سطحي نيمه رسانا غلبه مي کند . ...