near region, near zone


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
ناحيه نزديک ، منطقه نزديک ~ ناحيه اي کهبدون فاصله در اصراف آنتن فرستنده قرار دارد و تا شعاع يک طول موج گسترش دارد و شدت ميدان القايي در آن با مربع فاصله نسبت معکوس دارد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت near region, near zone معنی near region, near zone معنی near region, near zone به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک near region, near zone در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
negative
منفي ~ 1. پايه يا الکترودي که الکترونهاي آن بيشتر از حد عادي است . الکترونها از پايه ~ منفي ولتاژ خارج مي شوند ~ 2. واژه اي که براي بيان مشخصه اي متضاد مثبت ، به کار مي رود . مانند فيدبک منفي ، تصوير منفي ، مقاومت منفي و ارسال منفي .

negative blas
باياس منفي ~ ولتاژ باياس بيس يا گيت که کنترل بيس َ، گيت ترانزيستور را نسبت به امتر يا سورس آن منفي مي کند .

negative charge
بار منفي ~ بار الکتريکي جسمي که تعداد الکترونهاي آن بيشتر از پرتونهاي آن است .

negative conductance
رسانايي منفي ~ ويژگي بعضي از نيمه رساناها که چگالي جريان محلي در آنها با افزايش ميدان الکتريکي محلي به بيش از سطح آستانه معيني کاهش مي يابد . اين اثر در قطعات سيليسيمي زمان گذار ، قطعات گاليم ارسنايدگان و در بلورهاي نيمه رساناي ديگر که حالت نوساني با ر- فضاي محدود شده اي دارند اتفاق مي افتد .

negative electricity
الکتريسيته منفي ~ بار منفي مانند آنچه که در اثر مالش صمغ با پارچه پشمي در صمغ به وجود مي آيد .

negative electron
الکترون مفني ~ الکتروني متمايز از الکترون مثبت يا پوزيترون .

negative electron affinity
ميل الکتروني منفي ~ ويژگي بعضي از سطوح نيمه رسانا که امکان استفاده از آنها را در خلا به عنوان گسيل کننده هاي نور ف گسيل کننده هاي ثانويه و امترهايکاتد سرد ، فراهم مي کند . با داشتن اين وِيژگي ، الکتروني که انرژي آن از يک سطح حداقل بيشتر باشد بدون انجام کاري بر سد انرژِ سطحي نيمه رسانا غلبه مي کند . ...

negative feedback , inverse feedback stabilized ~ feed back
پسخورد منفي ، ~ فيدبک معکوس ، فيدبک پايدارساز ~ پسخوردي که در آن بخشي از خروجي مدار ، قطعه يا ماشين با اختلا، فاز 180 با سيگنال ورودي به ورودي اعمال مي شود پسخورد منفي تقويت را کاهش مي دهد تا تقويت رانسبت به زمان يا بسامد پايدار کند و نويز و اعوجاج را کاهش دهد .

negative glow
تابش منفي ~ تابش نور در لامپ کاتد سرد تخليه تابان که بين فضاي تاريک کاتد و فضاي تاريک فارادي اتفاق مي افتد .

negative image , reversed image
تصوير منفي ، تصوير معکوس ~ تصويري که نقاط تاريک آن روشن و نقاط روشن آن تاريک شده باشند .