آدمهای بسیاری بهدنبال تغییر مسیر کاریشان و یافتن شغل محبوب خودشان هستند. فرآیند تغییر شغل شامل کمککردن و هدایتکردن آدمها برای ساختن برند شخصیشان و رسیدن به مرحلهی بعدی در مسیر حرفهایشان میشود.
بیشتر وقتها حرفهای ما برای کمک به این آدم ها با این جمله شروع میشود: “چیزی که شما را به اینجا رساندهاست، شما را به جایی نمیرساند که میخواهیدبروید”.
مطلب مرتبط: ۱۸ ایدهی کسب و کار اینترنتی که پولساز هستند
البته دربارهی چیزی که این آدمها واقعا بهدنبال آن هستند، گفتنیهای زیادی وجود دارد.
فارغ از اینکه این آدمها درحالحاضر به چه کارهایی مشغول هستند، آنها کمتر به سایر مراحل تغییر شغل برای یافتن شغل محبوب خود توجه میکنند. در حالیکه عنوان شغلی و درآمدتان هم به همان اندازهی هدفتان برای شما مهم و اساسی است.
از همین رو، هر تغییر شغلی بهمنزلهی حرکت شتابان به آن سمت است. از خودتان این سوالات را بپرسید:
- آیا این همان چیزی است که واقعا میخواهید؟
- آیا این کار جایگاه حرفهای شما را نسبت به زمان کنونی بهبود میبخشد؟
- کار بعدیتان شما را به علاقهها و ارزشهای مطلوبتان نزدیکتر میکند یا دورتر؟
چالش همیشگی هدف
هدف همان نظام درونی پنهان و روشنگری است که در صورت مد نظر قرار گرفتن، روی گزینههای کاری پیش روی شما و چیزهایی بسیار بیشتر از آن تاثیر میگذارد.
مطالب مرتبط: راز وفاداری مشتریان در کسب و کارهای کوچک
رک بگویم، هیچ هدفی همیشگی نیست و تقریبا هیچوقت هدف ما صرفا یک چیز نیست.
جمله بالا را دوباره بخوانید. صرف توجه به همین همیشگینبودن هدف میتواند به شما آزادی عمل بیشتری بدهد. اگر گهگاه حسکردید هدفی پیدا کردهاید، بیش از حد پابند آن نمانید و صرفا در حد مطلوب به آن توجهکنید.
اگر لازم شد بیخیال هدفتان شوید و بهسراغ هدفی بزرگتر بروید که بهاحتمال زیاد برای شما بهتر خواهد بود.
پیدا کردن هدف ذاتا کار دشواری محسوب میشود. جستوجو در پی رسیدن به هدف، آن را تنها به میزان اندکی گسترش میدهد. رسیدن (به اهداف) شاید عبارت مناسبتری باشد.
یک نکتهی دیگر هم هست: هدف شما هیچ ربطی به کاری که انجام میدهید ندارد، و در حقیقت به موارد زیر مرتبط است:
- کشف و حفاظت از خود واقعیتان
- شناختن خودتان تا بیشترین حد
- راهنماییکردن خودتان وقتی راهتان را گم میکنید
هر گوشهای از تاثیرگذاری انتخاب کاری شما، ارتباطی تنگاتنگ با هدفتان (که دائما در حال تغییر و گسترشیافتن است) دارد.
مطالب مرتبط: ۵ روش که همیشه از کسب و کار تان محافظت کنید
ابزار هدفیابی ۶ مرحلهای برای یافتن شغل محبوب
اگر بخواهم بهطور خلاصه به شما بگویم، صرف انجامدادن چند کار شما را به هدفتان میرساند:
- سعیکنید با ذهن باز بهدنبال پیدا کردن هدفتان باشید.
- استعدادهایتان را تشخیصدهید، گسترششان دهید و از آنها حرف بزنید.
- راهها و جاهای بیشتری برای استفاده از استعدادهایتان پیدا کنید.
برای انجامدان این سه کار، بیایید آنها را در شش گام اجرا کنیم:
مطلب مرتبط: ۱۰۱ ایده کسب و کار کوچک که آیندهتان را میسازد
۱. هدف آدمی دیگر
آیا در مسیر کاریای قرار گرفتهاید که والدینتان، دوستانتان، رسانهها یا جامعه در آن قرارتان دادهاند؟ مشخصکنید بهدنبال چه هستید یا میخواهید به کجا برسید، و بعد با توجه به سه سوالی که در ادامه آوردهشدهاند، آن را بررسیکنید. پاسخدادن به هر کدام از این سوالها، دید شما را نسبت به هدفتان عمیقتر میکند:
- چرا آن را میخواهم؟
- پس از رسیدن به آن چهکار میکنم؟
- در آن صورت چه چیزی خواهم داشت یا چه کسی خواهم بود؟
۲. دور شدن یا نزدیک شدن
نیروهای متفاوتی شما را به هدفتان نزدیک یا از آن دور میکنند که هیچکدامشان ذاتا خوب یا بد نیستند. البته که همهی اینّها صرفا نیرو هستند، پس سعیکنید در صورت امکان تشخیصشان دهید.
کدام موقعیتها، نقشها، آدمها، مکانّها و شرایط برای شما جذاب هستند؟ کدام موقعیتها، نقشها، آدمها، مکانّها و شرایط برای شما جذابیت ندارند و از آنها دوری میکنید؟
مطالب مرتبط: ۱۱ اصل حیاتی که صاحبان کسب و کارهای کوچک باید بدانند
۳. تغییر مسیر
کدام تغییرات ضرورتا باید اتفاق بیفتند تا به هدف مطلوبتانبرسید و شغل محبوب خود را پیدا کنید؟ برای نمونه چنین جملاتی را در ذهنتان با عبارات مناسب پر کنید: “وقتی/اگر… (اتفاق بیفتد)، بهدنبالش…”
با سبک و سنگینکردن این جملات میتوانید افکار و احساساتتان را واکاروی کنید. با کندوکاو این ضروریات خواهید توانست علایق و آرزوهایتان را پیدا کنید؛ علایق و آرزوهایی که بهانههای آزاردهنده و موانع موجود، آنها را از نظر شما پنهان نگه داشتهاند.
۴. طبیعتا
کارهایی که بهطور طبیعی و تقریبا بدون درگیر کردن ذهنتان (و تقریبا مثل آب خوردن) انجام میدهید، چه هستند؟ دوستان و همکارانتان ممکن است اغلب بگویند “تو طبیعتا برای چنین کاری ساختهشدهای.”به جزییات اهمیت میدهید، شوخطبیع هستید، با مهمانها برخورد خوبی دارید یا آیندهنگر هستید؟ استعداد شما همین است. نبوغ شما همینجا است که آشکار میشود.
۵. عاشقش باشید
واضح است که عاشق کاری بودن باید نقطهی شروع این مسیر باشد، اما سادگی این مورد اغلب باعث میشود در مسیر رسیدن به هدف، یکی از آخرین مسائل مورد توجه باشد. همهی چیزهایی که عاشقشان هستید را فهرستکنید. (من عمدا از این کلمه استفاده میکنم تا ذهن شما فراتر از مفاهیمی همچون “دوستداشتن” و “لذتبردن از کارها” برود). آدمها، کارها و جاهایی هم که شما را خوشحال میکنند و روی شما تاثیر میگذارند، فهرستکنید.
اینها بخشهای اصلی کار شما نیستند و قرار هم نیست شما با آنها، خلأهای مسیرتان را پر کنید. اینها تار و پود زندگی شما را تشکیل میدهند و بهطور قطع ماهیت تاثیرگذاری شما را دستخوش تغییر میکنند..
مطالب مرتبط: راز وفاداری مشتریان در کسب و کارهای کوچک
۶. الهامبخشها
بدون شک شما در طول زندگیتان به آدمهای زیادی توجه کردهاید و آنها را الگوی خود قرار دادهاید؛ چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، و از آنها الهام گرفتهاید.
- فعالیتی که در زیر آوردهشدهاست، به شما در پیمودن مسیرتان کمک میکند:
- ۶ تا ۱۰ نفر را که بیشتر از دیگران الهامبخشتان بودهاند و به شما انگیزه دادهاند و شما آنها را بیش از سایرین تحسین میکنید، فهرستکنید.
- در کنار اسم هر کدام از آنّها، یک کلمه یا عبارت بنویسید که نماد الهامبخشی آنها برای شما باشد (مثلا: مادر ترزا-از خود گذشتگی؛ چرچیل-خرد و سیاستمداری؛ یوسین بولت-خودباوری تمام و کمال)
این کلمات و عبارات را روی یک برگ کاغذ جداگانه بنویسید. حالا همهی آنها به شما تعلق دارند، ویژگیهای مطلوب شما را برای رهبری توصیف میکنند، و روی انتخابها و تصمیمهای شما در مسیر ستیابی به هدف مطلوبتان تاثیر میگذارند.
سخن آخر
حالا همین افکار تازه را به مرحلهی عمل برسانید. هر روز – به مدت ۱۰ روز – نوشتههایتان را بخوانید، و هر بار ببینید این کلمات چه حسی برای شما دارند. بازخورد احساسی و فیزیکی شما به این نوشتهها، شما را به منشأ هدفتان میرسانند.