همهی ما هر روز تصمیمگیری میکنیم. گاه ممکن است یک تصمیم گیری نادرست باشد و گاهی هم درست. بیشتر انتخابها بسیار کماهمیت هستند، چه در مورد انتخاب لباسی که میخواهید بپوشید باشد، چه سفارش از داخل منو، یا چک کردن فهرست آهنگها در تلفن همراهتان. اما برخی از تصمیمات میتوانند تاثیر زیادی در زندگی حرفهای شما داشته باشند.
بنابراین چگونه میتوانید اطمینان حاصل کنید که یک تصمیم گیری نادرست که میتواند به طور جدی آینده حرفهای شما را به خطر بیندازد، ندارید؟
در این نوشتار ۲۵ شیوه برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست آمده است:
۱. وقتتان را برای پیدا کردن بهترین گزینه هدر ندهید.
برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست داشتن تعداد زیادی گزینه، عالی است – مگر آنکه دردسر ساز شود.
در واقع، به گفته محققان سیمونا بوتی از مدرسهی کسب و کار لندن و کریستوفر اچسی از دانشگاه شیکاگو، ما زمان زیادی را برای جستوجوی گزینههایی صرف میکنیم، به طوری که همین جستوجو از هر گونه مزیتی که داشتن گزینههای اضافی دارد، مهمتر میشود. گزینهها قیمت دارند – و بسیاری از ما هزینهای را که پرداخت میکنیم، دست کم میگیریم.
بر این اساس، هنگامی که شما در حال تحقیق کردن در رابطه با گزینهها هستید، یک محدودیت زمانی برای خودتان تعیین کنید، و مطمئن شوید که از احساس بیمی که پشت تصمیمگیریها وجود دارد به عنوان ابزاری برای طفره رفتن استفاده نکنید.
۲.. فکر نکنید که سایر آدمها اطلاعات بهتری دارند.
ما غالبا تصور میکنیم که همه چیزهایی را میدانند که ما نمیدانیم و بنابراین ما باید کاری را انجام دهیم که آنها انجام میدهند (چرا که آنها بر اساس دانش برتری که دارند عمل میکنند) اما این لزوما درست نیست.
متیو رابین و اریک ایستر، متخصصین اقتصاد رفتاری، این موضوع را بیشتر بسط میدهند، آنها توضیح میدهند که این عملکرد گلهای میتواند به تصمیم گیری نادرست شما تداوم بخشد: به نظر میرسد ما به عنوان یک گروه، اینکه سایر آدمها بر اساس اطلاعات خصوصیشان چه عملکردی دارند گزافسنجی میکنیم، و این موضوع را که چهقدر دیگران را تقلید میکنند، دست کم میگیرید.
گاهی اوقات، مردم واقعا اطلاعاتی دارند که شما اصلا نمیدانید. اما در بسیاری از موارد، آنها فقط جمعیت را دنبال میکنند.
۳. از قدرتی که چرت زدن دارد غافل نشوید.
در حالی که ما پیش از این علیه اقدام بر اساس آنچه دلتان میگوید هشدار دادهایم، یک مطالعه از دانشگاه آمستردام نشان داد که هر چیزی زمان و مکان خاص خودش را دارد، و هنگامی که پای انتخابهای پیچیده به میان میآید، گاهی اوقات بهتر است به ذهن ناخودآگاهتان اجازه بدهید کارهای سنگین را بر عهده بگیرد.
در مواردی که بسیاری از عوامل مستقل نقش دارند، تصمیمگیری در زمانی که ذهنتان عامدانه متمرکز نیست، در واقع میتواند به انتخابهای بهتر و رضایتبخشتر منجر شود.
برای کنترل قدرت تصمیمگیری ناخودآگاهتان، و جلوگیری از تصمیم گیری نادرست مغز آگاهتان را با خواب یا کار کردن روی چیز دیگری منحرف کنید.
۴. مطمئن باشید که فقط چیزی را که میخواهید ببینید، نمیبینید.
زمانی که ما اطلاعاتی غیرقطعی در دست داریم، احتمالا طری تفسیر میکنیم که آنچه درحالحاضر در ذهن داریم یا میخواهیم، تایید شود. این “جهتگیری تاییدی” در واقع باعث میشود ما بیش از اندازه نسبت به انتخابهایمان اطمینان داشته باشیم، علیرغم این واقعیت که ما برای این حالت اطمینان، دلیل واقعی نداریم.
اگر شما متوجه شدید که یک اولویت برای انتخاب خاصی دارید، و متوجه هستید که آن انتخاب آسانتر یا آشناتر است، لازم است که مطمئن شوید به طور ناخودآگاه اطلاعاتی را برای حمایت از چیزی که فقط آرزو دارید درست باشد، دوباره قالببندی نمیکنید.
۵. تصور نکنید که همه به اندازهی شما قابل اعتماد هستند.
به شدت قابل اعتماد بودن یک جنبهی نامناسب هم دارد: شما در ارزیابی این که آیا شخص دیگری قابل اعتماد است یا نه اصلا عملکرد خوبی ندارید.
با توجه به تئوری “اجماع نظر کاذب، ” ما غالبا تصور میکنیم که افراد دیگر در یک موقعیت خاص رفتاری بسیار شبیه به رفتار ما خواهند داشت. یعنی اگر شما رفتاری صادقانه دارید، تصور میکنید که همهی کسانی که در اطرافتان هستند نیز رفتار صادقانهای دارند، و اگر شما میل به دروغ گفتن دارید، کل دنیا را دروغگو میبینید.
و این گرایش همچنان ادامه دارد حتی زمانی که اطلاعاتی مبنی بر نادرست بودن آنها بهدست بیاوریم. اگر شما بسیار قابل اعتماد هستید، پس، مراقب باشید که ویژگی (قابل تحسین) خود را به کسی که ممکن است سزاوار آن نباشد، بسط ندهید.
۶. اجازه ندهید که اطلاعات بیش از حد، مسائل مهم را تحتالشعاع قرار بدهند.
یکی از آموزههای کتاب پرفروش مالکوم گلدول به نام”چشم بر هم زدن” این است که داشتن اطلاعات بیش از حد میتواند خستهکننده باشد – و داشتن اطلاعات بیش از حد زیادی میتواند بدتر از این باشد که هیچ اطلاعاتی نداشته باشید.
بهدست آوردن اطلاعات فراوان به حدی آسان است که انتخاب آنچه مرتب و مهم است، تقریبا غیرممکن میشود. متعاقبا استاد دانشگاه تمپل آنجلیکا دیموکا به وبگاه نیوزویک (Newsweek) گفت: “تصمیمگیری آدمها غیرمنطقیتر و غیرمنطقیتر میشود” – یعنی اگر اصلا بتوانند تصمیمی بگیرند. او اشاره میکند، تحلیل فلجکننده یک اثر جانبی احتمالی از داشتن اطلاعات بیش از حد است.
نتیجه: روی کیفیت اطلاعاتی که بهدست میآورید تمرکز کنید، نه کمیت آن.
۷. برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست به خودتان یک پاداش کوچک بدهید.
زمانی که تصمیم دشواری را اتخاذ میکنید – مثلا اینکه آیا در یک گزینهی کوتاه مدت اما بازده کمتر سرمایهگذاری کنید یا یک گزینهی بلند-مدت با بازده بالاتر – انتخاب گزینهی بلند- مدت آسانتر میشود اگر شما کمی از سودتان را پیشپیش دریافت کنید.
درس عملی: هرگز قدرت هدیه را دست کم نگیرید.
۸. پیشبینی احتمال نتایج مختلف را تمرین کنید (در این زمینه بهتر خواهید شد)
یک مطالعه در وال استریت ژورنال (Wall Street Journal) پی برد کسانی که وضعیت آب و هوا را پیشبینی میکنند یکی از باهوشترینها در زمینهی مدیریت ریسک هستند. به احتمال زیاد به این دلیل که هواشناسها، بر خلاف باقی ما، به طور مداوم باید احتمالات و درصدهایی را برای نتایج ممکن تعیین کنند، و آنها مکررا و به سرعت بازخورد پیشبینیهایشان را میبینند. در نتیجه، آنها در زمینهی نیازهایشان واقعبینتر هستند.
این نشان میدهد که در میان ما حتی کسانی که هواشناس نیستند هم میتوانند با تمرین، پیگیری آمار و یادگیری از اشتباهات قبلی دقتشان را در “پیشبینی” بهبود دهند.
۹. برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست یک میانوعده بخورید
وقتی گرسنه هستید، نمیتوانید خوب فکر کنید – و خوردن یک نوشابهی رژیمی مشکلی را حل نمیکند.
روانشناس اجتماعی روی بامیستر به نیویورک تایمز گفت، “حتی خردمندترین آدمها هم در زمانی خستگی و پایین بودن گلوکزشان نمیتوانند انتخابهای خوبی داشته باشند. به همین دلیل کسانی که واقعا عاقل هستند، ساماندهی مجدد شرکت را در ساعت ۴ بعدازظهر انجام نمیدهند. آنها تعهدات عمدهشان را در طول ساعت استراحت انجام نمیدهند. و اگر یک تصمیم باید در ساعات پایانی روز اتخاذ شود، آنها میدانند که نباید با معدهی خالی این کار را انجام بدهند.”
هنگامی که قند خونتان پایین است، مغز شما با شدت بیشتری نسبت به پاداشهای فوری واکنش نشان میدهد، و کمتر احتمال دارد که چشماندازهای بلند مدت را در اولویت قرار بدهد. در نتیجه، یک میان وعده بخورید.
۱۰. اجازه ندهید ترس از فقدان، سدی شود در راه انجام درست کارها
به گفتهی محققان در وارتون، گلف بازان برتر جهان به طور متوسط ۱.۲ میلیون دلار در سال از دست میدهند به دلیل یک تعصب شناختی که “بیزاری از باخت” نامیده میشود.
به لحاظ منطقی، گلف بازان باید بسیار هشیار باشند و بهترین ضربهی ممکن را به سوی سوراخ بزنند زمانی که امتیازشان کمتر از تعداد ضربات تعیین شدهاست. اما آنها هشیار نیستند – و در واقع، دقت آنها هنگامی که در حال برنده شدن هستند در مقایسه با زمانی که در حال باختن هستند، به طور قابل توجهی کمتر است. زیرا بیزاری از باخت حالا وارد عمل شدهاست: آنها تنها زمانی ضربههای دقیقتر میزنند که چوب به طرز خطرناکی بالا رفتهاست.
گلفباز نباشید. اجازه ندهید که نکات عطفی مانند “بردن” یا “باختن”، در اتخاذ تصمیم درست تداخل ایجاد کنند.
۱۱. یادتان باشد: “سلسله موفقیتها” واقعی نیستند.
به لطف “توهم امتیازآوری” وستداریم قدرت یک دورهی برتری و در اوج بودن و به موفقیت دست یافتن را دست بالا بگیریم. اگر من در حال برنده شدن هستم، پس چرا روی خط برنده شدن نمانم؟
مشکل این است که، شیوهی کار جهان این نیست، و فقط این که یک اتفاق رخ دادهاست، به این معنی نیست که همیشه رخ خواهد داد. (اما لزوما به این معنا هم نیست که رخ دادن آن همیشگی نخواهد بود.)
به گفتهی متی رابین و دیمیتری وایانوس متخصصین اقتصاد رفتاری، بسیاری از ما گرایش زیادی بهدست کم گرفتن اهمیت موفقیتهای کوتاه-مدت اریم، اما موفقیتهای طولانیتر را گزافهسنجی میکنیم.
بادقت گام بردارید – به ویژه هنگامی که همه چیز خوب پیش میرود.
۱۲. مراقبه کمکتان میکند تا در برابر سوگیری “هزینههای نابرگشتی” مقاومت کنید.
هنگامی که ما وقت و پولمان را در چیزی سرمایهگزاری کردهایم، تمایل داریم پول بیشتر و وقت بیشتری در آن چیز سرمایهگزاری کنیم – حتی زمانی که کاملا روشن است که سرمایهگذاری ما بازده مطلوبی ندارد.
اما محققان از وارتون راهی کشف کردهاند برای غلبه بر “سوگیری هزینههای نابرگشتی”: مدیتیشن، که ثابت شدهاست به مردم کمک میکند گذشته را فراموش کنند و روی زمان حال تمرکز کنند.
و شما لزوما نباید تمرین مدیتیشن را به طور منظم انجام بدهید تا مزایای آن را درو کنید (هر چند که احتمالا کمک میکند) – حتی چند دقیقه مراقبه قبل از اتخاذ یک تصمیم بزرگ میتواند تاثیر بزرگی داشته باشد.
۱۳. حواستان به کلیشهها باشد.
حتی زمانی که ما از کلیشهها آگاه هستیم، باز هم گاهی اوقات قربانی آنها میشویم.
و در حالی که کلیشههای بنا به دلایل آشکار، بد هستند، پژوهشی از دانشگاه دوک نشان میدهد که کلیشههای مثبت دست کم به همان اندازه مخرب باشند- اگر اثرات مخربشان بیشتر نباشد، به این دلیل که بعید است آنها شک و تردید را در ما بیدار کنند (و به خصوص به احتمال زیاد باورهای کهنه میآفرینند).
فرضیات خود را زیر سوال ببرید – هم فرضیات منفی و هم فرضیات مثبت. انتخابهای شما بر اساس حقایق هستند یا بر اساس کلیشهها؟ تجزیه کردن آن ممکن است از آنچه در ابتدا به نظر میرسد، دشوارتر باشد، اما چیزی که اغلب اهمیت دارد این است که آگاهی گام اول است.
۱۴. جدیدترین اطلاعات را با بهترین اطلاعات اشتباه نگیرید.
ما معمولا اهمیت بیشتری برای اطلاعاتی که اخیرا بهدست آوردهایم قائل هستیم – خواه مهم و جالب باشند و خواه نباشند.
جورج لونشتاین متخصص اقتصاد رفتاری به نیوزویک میگوید، “تازگی تاثیر قدرتمندی روی فرآیند تصمیمگیری دارد. ما توجه زیادی را معطوف اطلاعات جدید میکنیم، و آنچه قدیمیتر است را کمارزش میدانیم.”
روانشناس اریک استون اینطور توضیح میدهد که بخشی از مشکل این است که مغز نمیتواند برای پارهای از اطلاعات فقط کمی اهمیت قائل شود. هنگامی که ما چیزی یاد میگیریم، میخواهیم در بحر آن برویم.
برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست اطمینان حاصل کنید که بهترین اطلاعات را مد نظر دارید، نه جدیدترینِ آنها را.
۱۵. بکوشید از بیرون به قضه نگاه کنید.
پژوهشهایی از تال ایال از دانشگاه بن گوریون و نیکلاس اپلی از دانشگاه شیکاگو نشان داد که بسیاری از ما در پیشبینی اینکه سایر آدمها ما را چهطور میبینند، بسیار بد هستیم.
در حالی که ما خودمان را با جزییات عالی ارزیابی میکنیم، اما دیدگاهی که از دیگران داریم، بیشتر برداشتگرایانه است. و در حالی که خودمان را در دراز مدت بررسی میکنیم، معمولا دیگران را در لحظه میبینیم. (به همین دلیل است که شما هنوز هم در مورد آن زمانی که دچار لکنت زبان شدید احساس شرم دارید، در حالی که هیچ کس دیگری اهمیتی به این موضوع نمیدهد).
با تغییر این دیدگاهها و برگزیدن زاویه دید شخص دیگری، میتوانید ایدهی بهتری داشته باشید از اینکه آنها چگونه در یک موقعیت خاص واکنش نشان میدهند – و بر این اساس گزینهی خود را انتخاب کنید.
۱۶. چشمهایتان را ببنید تا تصمیماتی اخلاقیتر اتخاذ کنید
آدمها هنگامی که با یک تصمیم مشکل مواجه هستند، اغلب چشم خود را برای یک لحظه میبندند تا تمرکز کنند. این کار فقط یک عمل نمایشی نیست، معلوم شدهاست که بستن چشم میتواند اثر واقعی و مثبتی روی تصمیمگیریها داشته باشد.
پژوهشی از یوجین کاروسو از دانشگاه شیکاگو و فرانسیسکا گینو از دانشگاه هاروارد نشان دادند که بسته شدن چشم در زمان تصمیمگیری منجر به “افزایش شبیهسازی ذهنی و واکنشهای عاطفی شدیدتر بهعمل تحت بررسی میشود.”
در نتیجه، کسانی که با چشمان بسته تصمیمگیری میکنند، احتمالا واکنش مثبتتری در برابر گزینههای اخلاقی، و واکنش منفیتر در برابر گزینههای غیراخلاقی دارند و کمتر دست به اقداماتی میزنند که فقط نفع شخصی داشته باشد.
۱۷. گزینههای خود را به یک زبان خارجی در نظر بگیرید.
آیا تا به حال با گزینهای که بار عاطفی بالایی دارد مواجه شدهاید؟ سعی کنید گزینههای خود را به یک زبان خارجی ارزیابی کنید. این راه خوبی برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست است.
محققان در دانشگاه شیکاگو پی بردند که آدمها زمانی که به زبانی متفاوت با زبان خودشان تصمیمگیری میکنند، بیشتر تحلیلی و کمتر احساسی هستند.
این موضوع در نگاه اول، بر خلاف عقل سلیم به نظر میرسد – آیا استرس پردازش زبان غیر بومی در واقع با استرس تصمیمگیری در وهلهی اول آمیخته نمیشود؟ اما محققان نشان میدهند که عکس این قضیه صادق است: آنها اینطور توضیح میدهند که، استفاده از زبان خارجی “فاصلهی شناختی و عاطفی بیشتری در مقایسه با زبان مادری ایجاد میکند.”
۱۸.به یاد داشته باشید که احساس امروزتان، احساس همیشگی شما نخواهد بود.
هنگامی که ما در حال تصمیمگیری در مورد آینده هستیم، فکر میکنیم که احساسی که درحالحاضر داریم همان احساسی است که برای همیشه خواهیم داشت.
این حالت “شکاف همدلی داغ سرد” نام دارد- هنگامی که شما در حالت “سرد” هستید، آسان است که انتخابهای منطقی و قاطع داشته باشید، دربارهی عملکردی که در آینده خواهید داشت، از موضوعات بیاهمیت (نه، من چیپش نخواهم خورد) گرفته تا موضوعات جدی (تصمیم برای عدم قبول شیمی درمانی طاقتفرسا برای اینکه چند ماه بیشتر عمر کنید).
مشکل این است که وقتی شما در حالت سرد هستید، تقریبا غیر ممکن است که بتوانید پیشبینی کنید در زمانی که “داغ” هستید چه احساسی خواهید داشت – و وقتی آن حالت داغ ناگهان از راه میرسد، حتی ممکن است بهترین طرحها مورد شک قرار بگیرند.
۱۹. برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست به بدنتان گوش بدهید
بدن واکنشی فیزیکی در مقابل وحشت یا استرس دارد. آدرنالین آزاد میشود، سرعت تنفستان بالا میرود، و بخشهای خاصی از بدن احساس فشردگی دارد.
تونی شوارتز در هاروارد بیزنس ریویو مینویسد، در این موارد – به خصوص زمانی که شما احساس خشم یا ترس دارید- احتمالا قضاوتهایی ناگهانی خواهید داشت که ممکن است نادرست باشند. برای این مشکل راهحل سادهای وجود دارد: زمانی که متوجه میشوید بدنتان قرار است چنین واکنشی از خود نشان بدهد، چشمان خود را ببندید، نفس بکشید، و زمانی را صرف این کنید که اقدام بعدیتان چه خواهد بود.
هدف شما در اینجا این است که زمان بخرید تا وقتی که از لحاظ جسمی به اندازهی کافی آرام شدهاید که یک گزینهی حسابشده انتخاب کنید.
۲۰. کورکورانه به آمار و اعداد اعتماد نکنید
دادههای بزرگ برای تعدادی از صنایع، انقلابی بودهاند. منابع جدید و تجزیه و تحلیلها بیشتر از همیشه در مورد ترجیحات مشتری و فعالیت به ما آگاهی میدهند.
و باز هم دادهها میتوانند خطرناک باشند – و پذیرش کورکورانهی اعداد میتواند به اندازهی نادیده گرفتن آنها بد باشد بهترین نگرش در این زمینه چیزی است که شووِتانک شاه آن را “شکگرایی آگاهانه” مینامد. بدانید که دادهها چه معنایی دارند، اما به قضاوت خودتان اعتماد کنید.
۲۱. فراموش نکنید که بهترین انتخاب میتواند این باشد که هیچ انتخابی نداشته باشید
گاهی اوقات شما مجبور هستید که یک انتخاب داشته باشید. گاهی اوقات هم، مجبور نیستید انتخاب کنید – و این امکان وجود دارد که انتخاب نکردن خردمندانهترین انتخاب شما باشد.
محققان کانادایی دریافتند که احتمال اتخاذ تصمیمات دارای ریسک بالا در مدیران زمانی بیشتر است که مجبور باشند بین دو گزینهی پیچیده یکی را انتخاب کنند. اما زمانی که به آنها این گزینه نیز داده شد که میتوانند هیچ انتخابی نداشته باشند، غالب آنها ” بیشتر فکر کردند و مشکلات را با پیامدهای منفی کمتری حل کردند.”
زمانی که شما بین دو گزینه گیر کردهاید و هیچ کدام درست به نظر نمیرسند، ارزشاش را دارد که خودتان بپرسید آیا لازم است درحالحاضر انتخابی داشته باشید؟ این راه خوبی برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست است.
۲۲. اول از همه مهمترین تصمیم خود را بگیرید تا دچار درماندگی در تصمیمگیری نشوید.
مغز خسته میشود و هرچه گزینههای بیشتری پیش روی ما باشد، در انتخاب بهترین گزینه، بدتر عمل میکنیم.
به همین دلیل جلسات پشت سر هم تا این حد خستهکننده هستند: جان تیرنی از نیویورک تایمز میگوید، “مهم نیست که چهقدر منطقی و منظم باشید، شما نمیتوانید پشت سر هم تصمیم بگیرید بدون آنکه هزینهی بیولوژیکی آن را پرداخت کنید.”
هنگامی که شما از درماندگی در تصمیمگیری رنج میبرید، ذهنتان میکوشد میانبرهایی پیدا کند، و یکی ازاین دو چیز اتفاق میافتد: یا از روی میل و هوس عمل میکنید (آب نبات را میخرید! )، یا کلا دست به هیچ انتخابی نمیزنید. بر این اساس، تصمیمگیریهای مهمتان را در ساعات اولیهی روز انجام بدهید، قبل از اینکه قدرت تصمیمگیریتان رو به ضعف بگذارد.
۲۳. برای ارزیابی بهتر نتایج، یک رویکرد “پیش از مرگ” داشته باشید.
برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست و یکی از شیوههای تصمیمگیری بهتر در کسب و کار این است که تصور کنید که یک سال گذشتهاست و حالا رو به عقب کار کنید.
این روش “پیش از مرگ” نام دارد و با توجه به کتاب باب ساتن، “پله پله تا تعالی: رسیدن به بیشتر بدون قانع بودن به کمتر” یکی از روشهای مورد علاقهی دانیل کانمان، برندهی جایزهی نوبل برای انجام کار درست است.
برای این کار، تیم خود را به دو گروه تقسیم کنید: یکی از آنها تصور میکند کاری که در حال بررسی آن هستید یک موفقیت فوقالعاده بود، و تیم دیگر تصور میکند که آن یک فاجعهی آشکار بودهاست. سپس از هر دو گروه بخواهید که علل موفقیت یا شکست را تجزیه و تحلیل کنند. با استفاده از قدرت “بینش پیشگویانه، ” بهتر میتوانید بر نقاط کور غلبه کنید، خوش بینی بیش از حد را تعدیل کنید، و شکاف بین تفکر کوتاه مدت و طولانی مدت را پر کنید.
۲۴. برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست خیلی خاص نباشید.
وسوسه انگیز است که فرض کنیم تصمیمگیریهای قاطع و روشن بهترین نوع تصمیمگیری است.
اما نیاز به دقت در واقع میتواند منجر به هدر رفتن زمان و تصمیمگیریهای غیرضروری شود. اغلب، جزییات چندان مهم نیستند – و هر چند این بر خلاف عقل سلیم است، اما وجود کمی ابهام میتواند کمکتان کند که تمرکزتان جلب گفتوگوهای هدفمندتر شود.
این ممکن است ظاهرا چندان رضایتبخش نباشد، اما چنانچه باب فریش در هاروارد بیزنس ریویو استدلال میکند، بسیار بسیار موثرتر است.
۲۵.برای جلوگیری از تصمیم گیری نادرست یک طرح پشتیبانی داشته باشید.
خوب، به هر حال همه چیز مهیا شده است و شما در نهایت یک تصمیم اتخاذ میکنید. با این حال، ترس شما از اینکه ممکن است انتخابتان اشتباه باشد، باعث میشود که وارد عمل نشوید.
به جای آنکه خشکتان بزند، یک طرح ب ایجاد کنید.
مایک میات که برای فوربس مینویسد، اشاره میکند که: “رهبران بزرگ میدانند تمام برنامهها از ابعاد ثابت و متغیر ساخته شدهاند، و گاهی اوقات این متغیرها علیه شما عمل میکنند. رهبران هوشمند همیشه یک طرح احتمالی دارند زیرا میدانند گاهی اوقات شرایط، مرزهای منطق را زیر پا میگذارند و قابل کنترل نیستند – طرح ب یک طرح ناقص نیست.
داشتن یک طرح احتمالی بسیار حیاتی است زمانی که قرار است یک تصمیم بزرگ اتخاذ کنید. اگر از قبل آماده باشید، در صورت بروز مشکل غافلگیر نمیشوید، حتی اگر شرایط آنطوری که در ابتدا امیدوار بودید، از آب درنیاید.