انترپرنر اینسایدرز(Entrepreneur Insiders) انجمن آنلاینی است که اکثر آدمهای متفکر و بانفوذ در عرصه استارت آپ در آن به پرسشهای افراد درباره کارآفرینی و مشاغل پاسخ میدهند. پاسخ امروز به این پرسش که چرا تاسیس شرکت بدون شریک خوب نیست؟ توسط متیو روچه، مدیرعامل اکستول(Extole) نوشته شده است. با بازده در این نوشتار خوب همراه باشید.
کمی وقت بگذارید و به بعضی از بزرگترین موفقیتهای شخصی و حرفهای زندگیتان فکر کنید. میخواهم ثابت کنم که اکثر آنها به تنهایی به دست نیامدهاند. برای من که اینطور بوده است. شراکتها نیروی حیات موفقیتهای گذشته و کنونی من هستند و بهرهمندی از کمک دیگران از این که بخواهم همهی کارها را به تنهایی انجام بدهم، ثمر بیشتری به همراه خواهد داشت.
البته این حقیقت در مورد آغاز به کار یک شرکت نیز صدق میکند. همیشه در رابطه با شراکت ریسکهایی وجود دارد. و مثل هر رابطهای، اعتماد برای یافتن شریک موفقیت امری ضروری است. اما معتقدم که همیشه در کسب و کار با هم پیش رفتن، اگر از صمیم قلب انجام شود، بهتر از یکه تازی است و تاسیس شرکت بدون شریک خوب و درست نیست.
همتای خود را پیدا کنید
در ۱۹۹۶، برادرم جمی من را به عنوان نمایندهی فروش شرکتش استخدام کرد. هر دوی ما که از روحیهی کارآفرینی برخوردار بودیم، خیلی زود برای تاسیس کسب و کار خودمات با هم شراکت را آغاز کردیم. با پیوند برادری که حمایت، تحمل، و صداقتی را که هرکسی فقط میتواند در یک شراکت آرزوی آن را داشته باشد، فراهم میآورد از همان روز نخست همکاری ما کاملا ایدهآل بود.
به عنوان کارآفرینانی جدید، راهاندازی شرکت با برادرم کار آسانتری بود. ما مهارتهای مکمل، صداقت محض، و درکی ذاتی از یکدیگر داشتیم که همهی اینها به ما اجازه میداد کارها را سریعتر انجام دهیم. من از همان اوایل فهمیدم که هرگز تمایلی به پیمودن مسیر استارتآپ بدون شریک ندارم، و برادرم جمی و من بیش از یک دهه است که به شراکت با یکدیگر ادامه دادهایم.
به صداقت تکیه داشته باشید
در طول سالها، به من ثابت شد که یکی از بزرگترین موانع موفقیت داشتن افق دیدی مبهم است. هر رهبری نقاط ضعف و قوت خود را دارد اما به عنوان انسان، تعصبات خاص خود را نیز خواهد داشت. فقط آنهایی که فوقالعاده با استعداد هستند قدرت دارند بر آنچه در آنها عمیقا ریشه دوانده است غلبه کنند، و من به شخصه میدانم که در این حوزه بعضی وقتها میتوانم از دیگران کمی کمک بگیرم. این همانجایی است که یک شریک عالی وارد صحنه میشود. هر کس بتواند چشماندازی متفاوت از چشمانداز شما ارائه دهد و شما را به انجام چیزی که تمایلی به آن ندارید تشویق کند، همان کسی است که هنگام اتخاذ تصمیمات مهم دوست دارید کنار خود داشته باشید. در پس این گفتهی هنری دیوید ترو فکر بکری نهفته بود که: “صحبت از حقیقت نیازمند دو نفر است- کسی که صحبت کند، و کسی که بشنود.”
تاسیس شرکت بدون شریک خوب نیست. یک شریک عالی، علاوه بر روشنگری، باید در صورت مقتضی اصلِ راهکار را نیز فراهم کند. در جهان استارتآپ برای رسیدن به هدف مسیرهای مستقیم معدودی وجود دارند، بنابراین کار کردن با کسی که بتواند از شما حمایت کند و شما را روی هدفی که دارید متمرکز نگه دارد مزیت بزرگی است.
به یاد داشته باشید که مسئله فقط کسب و کار نیست
مسلما، داستان من کمی گول زننده است. همه برادر یا خواهری ندارند که بتوانند یا بخواهند با او کسب و کاری را شروع کنند، و خانواده و دوستان ممکن است یا بهترین منبع شراکت باشند یا به شکل غیرقابل انکاری بدترین منبع آن. با وجود این من شدیدا معتقدم که برای یک موسس چیزی ورای یک همکاری ساده وجود دارد، و این که داشتن رابطهای شکل گرفته بر مبنای تعهدی فراتر از بافتار کسب و کار موجود یک اصل حیاتی است.
برای یافتن یک شریک مناسب، همیشه به مکالمات جستجوگرانهی شراکت برای اعتماد سازی از همان ابتدای کار متکی باشید. تلاش اولیه مهم است. و وقتی آشکارا و قویا صورت بگیرد، یافتن کسی برای سهیم شدن در تحمل بار مشکلات و شریک شدن در موفقیتها ممکن میشود. و برای من، این امر همیشه انجام کار سخت را لذت بخشتر و رسیدن به موفقیت را محتملتر میکند.