پیگری رویاها با وسواس فکری عملی یک اختلال نیست. و شما باید بدانید بهترین کارآفرینان معتاد موفقیت هستند. در این نوشتار توصیه هایی از یک کارآفرین موفق را می خوانیم که از اعتیاد به مواد مخدر به اعتیاد به موفقیت روی آورده است. با ما همراه باشید.

آدم‌ها به من برچسب وسواسی، کارآفرینان معتاد موفقیت ، معتاد به کار، عقده‌ای و نامتعادل زده‌اند و می‌گویند کار کردن با من غیرممکن است. آنها به من می‌گویند به‌طور نامعقولی پرتوقع هستم و از خودم و دیگران انتظارات غیرواقع‌گرایانه دارم. برای “درمان” این مشکل راه‌حل‌های مختلفی به من پیشنهاد داده‌اند. پزشکان به من برچسب ADD (بیش فعالی)، ADHD (اختلال کم توجهی – بیش‌فعالی)، OCD (اختلال وسواس فکری عملی) و خیلی چیزهای دیگر می‌زنند. دوستان و خانواده‌ام از من می‌خواهند بی‌خیال شوم، آرام بگیرم، کوتاه بیایم و سخت نگیرم.

اما من فهمیدم مشکل از من نیست، بلکه از آنها است. آن‌چه در حال نابود کردن مردم امریکا است، اختلال متوسط‌گرایی با وسواس فکری عملی است.

حتی اگر من ADD یا ADHD داشته‌باشم، این نه یک “بیماری” غیرعادی است، نه چیزی است که نیازمند درمان باشد. همه‌ی ما مثل بچه‌ها عقده‌ای هستیم. فقط زمانی که جامعه به ما می‌آموزد کوتاه بیاییم، از چیزهایی که به شدت به آنها علاقه داریم دست می‌کشیم. موفقیت من زمانی آغاز شد که به خودم اجازه دادم کاملا به عقده‌ام مسلط شوم و آن را در مسیری خوب به کار بگیرم.

زمانی که مردی جوان بودم بی‌توجهی به عقده‌ام تقریبا من را کشت، چون رویاهای ابرموفق بودن را با عادت مصرف روزانه‌ی مواد مخدر معاوضه کردم. من ۱ ماه را در مرکز درمان اعتیاد سپری کردم. وقتی در حال ترک آن‌جا بودم مشاور به من گفت “تو شخصیتی معتاد داری. تو بیماری‌ای داری که هرگز نمی‌توانی از آن بهبود بیابی. تو هیچ کنترلی روی بیماری یا زندگی‌ات نداری، و احتمال این‌که دیگر هرگز مواد مخدر استفاده نکنی تقریبا صفر است.”

هرچند مرکز درمان اعتیاد فرصتی به من داد تا مواد مخدر را کنار بگذارم، اما من را کاملا بازپروری نکرد یا در درجه‌ی اول دلایل گرایش من را به مصرف مواد مخدر شناسایی نکرد. من هنگام ترک آن‌جا سست و شکننده بودم، درست مانند روزی که واردش شدم. از آن‌جا که دیگر تحت تاثیر مواد مخدر نبودم، تردیدم نسبت به زندگی و توانایی‌هایم بیش‌تر شده‌بود، اما متوجه شدم بی‌توجهی به عقده‌ام باعث به وجود آمدن این مشکل شده و مواد مخدر روشی برای فرار از آن بوده‌است.

همان موقع بود که به خودم قول دادم از “شخصیت معتادم” در جهت موفقیت استفاده کنم و در زمره کارآفرینان معتاد موفقیت باشم. اکنون بعد از ۳۰ سال، که ۵ شرکت و صدها میلیون دلار پول به‌دست آورده‌ام، می‌توانم قسم بخورم که شما باید عقده‌هایتان را با آغوش باز بپذیرید تا کار آفرینی فوق‌العاده باشید.

در ادامه ۲ توصیه به شما می‌کنم که همین امروز به کار بگیرید:

۱. دیگران را مقصر ندانید.

در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰، خیلی رایج بود که علت مشکلات را کشف کنند. صنعتی عظیم حول این ایده رشد کرده‌بود که والدین شما یا خیلی کم به شما توجه کرده‌اند یا خیلی زیاد. تمام تمرکز روی خانواده‌ی به اصطلاح “ناکارآمد” و جست و جوی همیشگی برای یافتن “کودک درون” معطوف شد. آدم‌ها مدام درباره‌ی این صحبت می‌کردند که چه‌قدر خسته و شکسته هستند و والدین‌شان چگونه آنها را نابود کرده‌اند.

همه چیز برچسب اعتیاد و بیماری می‌خورد: کار، رابطه‌ی جنسی، عشق، حیوان خانگی، مواد مخدر- حتی “اعتیاد به معتادان” نیز وجود داشت. چون من همیشه به بهبود و ارتقای خودم علاقه‌مند بودم، برای مدتی به سوی جلسات گروهی رفتم و به دنبال مشاورانی بودم که بتوانند به من کمک کنند ریشه‌ی اصلی “مشکلاتم” را پیدا کنم. این صنعت، بدون در نظر گرفتن برچسبی که خورده‌اید، به شما می‌آموزد که ناتوان هستید و سرنوشت‌تان این است و باید با آن کنار بیایید.

این یک افسانه است. مقصر دانستن والدین و عوامل بیرونی که خارج از “کنترل” شما هستند، و تمرکز روی خسته و شکسته بودن‌تان هرگز زندگی‌تان را بهبود نخواهدداد. دیگر دنبال مقصر نشد و برای زندگی بهانه‌تراشی نکنید.

۲. شما کنترل دارید.

وقتی من ایجاد تحول در زندگی‌ام را شروع کردم، انگار تمام دنیا به من می‌گفت تو ناتوان هستی چون یک معتادی هستی. آدم‌ها به من می‌گفتند ذات عقده‌ای من بخشی از ژنتیک من است. اگر بخشی از دی‌ان‌ای من است، پس من چه می‌توانم بکنم؟ خوشبختانه این تصور اشتباه است. همه می‌توانند زندگی‌شان را کنترل کنند.

دوست من می‌گوید کارآفرین‌ها این‌گونه به دنیا می‌آیند، و ساخته نمی‌شوند. انگار برای این‌که یک کارآفرین فوق‌العاده باشید، باید دی‌ان‌ای آن را داشته‌باشید. من با این ایده کاملا مخالفم. برای این‌که یک کارآفرین فوق‌العاده باشید باید به خودتان اجازه بدهید در زندگی درگیر چیزهای درست شوید. تمام کارآفرینان فوق‌العاده، معتاد هستند – و این اصلا بد نیست. آدم‌ها وقتی امید و آرزویشان را برای ابرموفق بودن از دست می‌دهند به اعتیادهای مخرب روی می‌آورند.

من به شما توصیه می‌کنم در گروه کارآفرینان معتاد موفقیت جای بگیرید.