۱۲ نکته مهم از روانشناسی فروش که باید بدانید
در این نوشتار در باره ۱۲ نکته مهم از روانشناسی فروش بحث می شود. بسیاری از نخبههای دنیای بازاریابی ایدههای سادهگرایانهای را در مورد روانشناسی فروش آموزش میدهند. آنها بر این نکته اصرار دارند که با استفاده از فهرستی از عوامل انگیزه بخش و هرم نیازها میتوان موضوعی را به خوبی به مردم فهماند و از آنها استفاده کرد.
چه مزخرفاتی! من حتی نمیتوانم درک کنم چرا پسری که امروز در فروشگاه دیدم دوازده تا تن ماهی را در یک نایلکس قرار داد ولی کنسرو لوبیایش را در یک نایلکس جدا! آن وقت چطور میخواهم روانشناسی انسانی را در چند نکته مفید و مختصر خلاصه کنم؟
انسان ها شخصیتی کاملا پیچیده و اسرارآمیز دارند. به همین خاطر است که همه ما درگیر شناخت و درک همنوعانمان هستیم. با این حال، اکنون که شما دیگر از فروش و بازاریابی ترسی ندارید، میخواهم چند نکته اساسی از روانشناسی فروش را برایتان بگویم تا از آنها در هنگام فروش بهره بگیرید.
۱. مردم بر اساس احساسات شان تصمیم میگیرند
تصمیمات انسانها بر پایه احساسات، نیازها و عواطف آنها شکل میگیرد و فرآیندی منطقی را طی نمیکند. به همین دلیل است که تاکید بر مزایا کلید متقاعد کردن مردم به شمار میآید.
زمانی که شما مشغول نوشتن هستید باید از خودتان بپرسید: «چه چیزی میتواند احساسات مردم را برانگیزد؟!»
۲. مردم تصمیماتشان را با حقایق توجیه میکنند
به عنوان مثال: مردی به یک آگهی تبلیغاتی نگاه میکند که در آن عکسی از یک خودرو اسپورت نقش بسته است و به سرعت عاشق آن خودرو میشود اما او نمیتواند خود را متقاعد کند که بر اساس احساساتش به خرید آن خودرو اقدام کند؛ بنابراین شروع به خواندن مشخصات تکنیکی مانند قدرت موتور، ویژگیهای ایمنی و نیاز به مراقبتهای بعدی کم میکند.
او آن خودرو را میخواهد زیرا باعث میشود احساس خوبی پیدا کند اما زمانی آن را خواهد خرید که خود را از لحاظ منطقی قانع کرده باشد.
۳. خودمحور هستند
صفت «خودمحور» به معنای آن است که شخصی تمام امور را بر محور خودش انجام دهد. همه ما معنی این کلمه را چنان که به خودمان مربوط است در نظر میگیریم. بنابراین توجه داشته باشید که آگهی تبلیغاتی شما باید به این سوال ناپرسیدنی پاسخ دهد که «خب این محصول چه ارتباطی به من دارد؟!»
اگر کمی عمیقتر به موضوع نگاه کنیم، این سوال کمی تغییر میکند و به این شکل ظاهر میشود: «این محصول چگونه باعث میشود که من احساس ارزشمندی کنم؟»
۴. مردم به دنبال ارزش هستند
ارزش، یک رقم ثابت نیست. ارزش به آن چیزی بستگی دارد که شما عرضه میکنید، مبلغی که دیگر رقبا طلب میکنند، هزینهای که معمولا مشتری پرداخت میکند و همچنین به میزان علاقه مشتری به محصول و توجه او به تفاوتهای میان محصول شما و دیگر محصولات نیز وابسته خواهد بود.
شما باید ارزشی عرضه کنید که یا هم تراز یا برتر از مبلغ محصولتان باشد. هر چه نسبت ارزش محصولتان به قیمت آن بیشتر باشد، مردم رغبت بیشتری به خرید آن پیدا خواهند کرد.
۵. مردم در قالب مردم فکر میکنند
مغز انسان کامپیوتر نیست؛ ماشین حساب یا پردازنده اطلاعاتی هم نیست. دانشمندان نشان دادهاند که اولین عملکرد مغز انسان رسیدگی به تعاملات اجتماعی است.
به یاد دارید که چگونه مسئلههای دوران ریاضی دوران مدرسه در قالب موقعیتهای زندگی واقعی عنوان میشدند؟ حل کردن آنها همیشه آسان تر از مسئلههای انتزاعی بود. بنابراین آگهی تبلیغاتی شما نیز باید شامل اسامی، ضمایر شخصی، نقل قولها، شواهد، داستانها و عکسهایی از مشتریان راضی باشد.
۶. شما نمیتوانید مردم را وادار به انجام کاری کنید
باید اعتراف کنم در روانشناسی فروش هیچ نوع هیپنوتیزم یا دیگر فنون روانشناسی کار نمی کند. زمانی که مردم خرید میکنند به این دلیل نیست که شما آن ها را هیپنوتیزم کردید یا وردی جادویی را در گوش آنها خواندهاید.
شما میتوانید اصرار کنید یا فشار وارد کنید اما در نهایت مردم کاری را انجام میدهند که میخواهند. این به آن معنا است که وظیفه شما نشان دادن ارتباط محصولتان به نیازهای مردم است.
۷. مردم عاشق خرید کردن هستند
بعضیها میگویند مردم دوست ندارند چیزی به آنها فروخته شود. حقیقت ندارد.
مردم دوست دارند چیزهایی بهشان فروخته شود. آنها عاشق این هستند که محصولات و تجربههای جدید را از آن خود کنند.
چیزی که مردم دوست ندارند این است که سرشان کلاه گذاشته شود یا با آنها بدرفتاری شود. بنابراین باید چنین مواردی را از فرآیند بازاریابی خود حذف کنید.
به جای آن که بخواهید چیزی به مردم بفروشید، بهتر است به آنها کمک کنید. محصولات خوبی به فروش برسانید، پیشنهادهای جذابی ارائه کنید و با انصاف با مردم رفتار کنید. این فرمول اطمینان بخش موفقیت است.
۸. مردم به طور ذاتی در خرید، شکاک هستند
اغلب مردم نسبت به هر گونه پیشنهادی به دیده شک مینگرند. آنها به دنبال آن هستند که از خطرات دوری کنند.
شما هیچگاه نمیتوانید سطح شک و تردید یک شخص خاص را پیشبینی کنید، پس بهتر است از قبل تمام شواهد و مدارک مورد نیاز از قبیل نتایج نظرسنجی، نتایج آزمایشها، آمار و ارقام و دادههای علمی را در ذهن یا در کیف خود داشته باشید.
۹. مردم همیشه دنبال چیزی هستند
عشق، ثروت، شکوه، آسایش، امنیت؛ مردم به طور ذاتی ناراضی هستند و کل عمرشان را در جستجوی رضایتمندی میگذرانند.
در سادهترین حالت ممکن باید بدانید که نوشتن یک آگهی تبلیغاتی خوب به مردم نشان میدهد که چگونه محصول یا خدمات شما میتواند یک یا چند نیاز آنان را برطرف کند.
۱۰. مردم به دلیل راحتی و انحصاری بودن، مستقیم خرید میکنند
اگر مردم بتوانند محصولات شما را به آسانی از نزدیکترین فروشگاه تهیه کنند، حتما این کار را خواهند کرد. بنابراین اگر آنها محصولاتتان را به طور مستقیم از خود شما نمیخرند، به این دلیل است که آنها نتوانستهاند آن آیتمها را در جای دیگری پیدا کنند. (یا نمیدانند که کجا میتوانند آنها را خریداری کنند.)
به همین دلیل است که شما باید در آگهی تبلیغاتی خود راحتی و انحصاری بودن خرید محصول مورد نظر را یادآوری کنید.
۱۱. مردم دوست دارند محصولتان را قبل از خرید ببینند، بشنوند، لمس کنند، مزه یا بو کنند
برخی از مردم هیچگاه به صورت اینترنتی خرید نمیکنند زیرا نمیتوانند محصول مورد نظر را به طور کامل مورد بررسی قرار دهند. برخی از محصولات، مانند کتاب یا سی دی آنقدر شناخته شده هستند که بتوان به صورت اینترنتی آنها را خرید زیرا شک و تردید خیلی کمی در مورد کیفیت فیزیکی محصول وجود دارد.
اما فروش آنلاین محصولات دیگری مانند لباس یا غذا کمی سختتر است. (حداقل تا زمانی که مردم تجربه خرید رضایتبخشی پیدا کنند.) دلیل این موضوع این است که کیفیت این محصولات قابل تغییر است.
به نحوه خرید مردم در فروشگاهها فکر کنید و از خود بپرسید که آیا برخی از عناصر تجربه احساسی خرید از پیام تبلیغاتی شما جا ماندهاند؟
۱۲. بسیاری از مردم از جمعیت تبعیت میکنند
ما به دیگران نگاه میکنیم تا رهنمایی بگیریم، به ویژه زمانی که در مورد چیزی احساس عدم اطمینان داشته باشیم، میپرسیم: «دیگران در این مورد چه فکری میکنند؟ چه احساسی دارند؟ چه کار میکنند؟» آن گاه بر اساس پاسخهایمان عمل میکنیم.
به همین دلیل است که شواهد و اسناد تاریخی تاثیر شگفت انگیزی دارند.
البته این در اصل ظاهر موضوع است. روانشناسی به ویزه روانشناسی فروش حیطهای عمیق و همواره در حال رشد است و اگرچه من دوست ندارم مسائل را دشوارتر از آنچه هست جلوه دهم اما به نظر می رسد دانستن نحوه عملکرد مردم و از آن مهمتر، دلیل کارهای آنان بسیار سودمند باشد.