در چند سال گذشته، اصطلاح معروف بازاریابی دیجیتال این بود: “محتوا ، پادشاه است.”
همهی ما میدانیم تنها چیز ثابت دنیا، تغییر است. و با این تغییر، بازاریابی محتوا متحول میشود. بیشتر محتواها مفید نیستند و حواس مشتری را پرت میکنند. زمان آن رسیده است که تلاشهایمان را بیشینه کنیم، و محتوایی بسازیم که مخاطب را درگیر، جذب، و متقاعد کند.
به عصر “فروش پیشنمایش” خوش آمدید، تکههای خلاقانهای از محتوا که شما را به تماشای فیلمی باارزش میلیونها دلار، زحمات تیمهایی از افراد بااستعداد، و سالها تلاش ترغیب میکند. همین اتفاق بر کسب و کارمان هم میافتد: ما برای ساخت محصولات و ارائهی خدماتی فوقالعاده، انگیزه و اراده داریم و میخواهیم همه چیزش را به همه بگوییم. باید این را درک کنیم که موضوع ما نیستیم، موضوع سرگرم کردن آنها است – همان مشتریانی که بلیت فیلممان را میخرند.
در زیر، روندهایی را میخوانیم که کم و بیش بر بازاریابی دیجیتال ، اثرگذارند:
۱. تنظیم الگو: جنبش مینیمالیسم اپل برنده شد
استانداردهای اپل در قالب طراحی، محصول، و پیامرسانی تنظیم شد. ادغام جسارت و سادگی، بازی بازاریابی دیجیتال را برای همیشه تغییر داد. موفقترین و نمادینترین برندهای روز بازار _ اپل، آبر، نایکی، گوگل _ از این راهبردهای جسورانه استفاده میکنند و حرفی برای گفتن نمیگذارند. موفقیت آنها به خاطر ایجاد کانالهای بزرگ هواداران، و تواناییشان در برندسازی است طوری که تصویر یا شعارشان بلافاصله ارزشهای خاصی را القاء میکند.
۲. هیچکسی واقعا مطالب را نمیخواند، فقط به آنها نگاهی میاندازد
شما هم احتمالا دارید نگاهی به این مقاله میاندازید. صفحههای کاغذی در دل مینشینند و صفحههای دیجیتالی در سر. راههای استفادهی مردم از اطلاعات تحول یافته است_ عموم مردم، اطلاعاتی سریع و آسان میخواهند، مثل داده نماها، ویدئوها، تصاویر، و امثال اینها. مردم وقت ندارند(یا نمیخواهند)که برای اطلاعات زمانبر، صرف کنند. آنها مطالبی سریع و کوتاه میخواهند که به گونهای اثربخش آن موضوع را خلاصه کند و کارامدتر از یک متن بلند، پیامش را برساند.
۳. سریع سراغ اطلاعات بروید_ مثل همین حالا!
ما اطلاعاتمان را خیلی سریع میخواهیم: یک عکس به اندازهی هزاران واژه ارزشمند است، یک ویدئو میتواند ارزش هزاران فروش را داشته باشد. وقتی به وبگاههای بازاریابی نگاه میکنم، ۹۰% چیزی که میبینم سروصداهای آزاردهنده است. ما عادت کردیم واژهها را به سمت مخاطبانمان پرت کنیم، با این که درصد بسیار کمی از آنها تأثیری واقعی دارند. شبکههای بازاریابی ضعیف، توجهی به این موضوع ندارند. بازاریابان باید سریع سراغ همان چیزی بروند که مخاطب به دنبالش بوده است. گسترش بازاریابی از طریق کانالهای مناسب و با محتوای مناسب، تفاوتساز است و میتواند تأثیر حیرتانگیزی بگذارد، حتی با چند کلمه.
۴. هوادار داشته باشید تا پیامتان پخش شود.
در دنیای کنونی اشتراکگذاریها، دنبالکردنها و پسندیدنها، باید محتوایی ساخت که بتوان به دوستان فرستاد، برای دنبالکنندگان نوشت، و با آنها ارتباط احساسی برقرار کرد.
سریع و خوب بگویید. محتوا باید هیجانانگیز باشد و روی پای خودش بایستد تا بتواند بازار خودش را بیابد. محتوای خوب، حرف برای گفتن دارد و توجه و تأیید مخاطبش را جلب میکند.
پیام تان را معنی دار کنید تا مردم احساس کنند باید آن را پخش کنند و به دیگران برسانند. بعد بنشینید و ببینید چهطور زیست بوم یا اکوسیستم بازاریابی دیجیتال کار خودش را پیش میبرد.
۵. پیشنمایش فروش، نه یک کتاب قصه!
داستان خیلیها دربارهی ویژگیهای محصول، منافع یا مزایای آن است. ماهیت برند دیجیتالتان، داستان شما است. پیامی را برسانید که احساسات مخاطبانتان را تحریک و درگیر کند و بر رویشان تأثیر بگذارد. داستانتان را در نظر بگیرید و همراه با تیمتان دربارهی پیام و باورهایتان خلاقانه بنویسید. بگذارید همه چیز از همینجا شروع شود. اول تیمتان شروع به اشتراکگذاریاش میکند و بعد دیگران از آنان پیروی میکنند. در نهایت، شما بلیت فیلمتان را میفروشید و مشتریان تمام داستان را میفهمند، ولی با یک پیشنمایش شروع کنید.