ایدهی تامین مالی برای یک شرکت نوبنیاد، فوقالعاده هیجانانگیز است. در واقع، کاملا مهیج است. سرمایهگذاران برای به تحقق پیوستن رویاها، پیشنهادهای بزرگی ارائه میدهند- کارآفرینان، شرکتهای جدیدی راهاندازی میکنند – منظرهای هیجانانگیز است. هرچند، مشکل این است که این تصویر فریبنده حدود ۲ درصد فرآیند کلی راهاندازی کسب و کار است. تامین مالی مستلزم مقداری کار حیرتآور است که بیشتر مردم روی آن سرپوش میگذارند.
در اینجا، ۴ چیز آمده است که مردم وقتی در مورد تامین مالی صحبت میکنند آن ها را فراموش میکنند.
۱. تماما مربوط به روابط شخصی است.
سرمایهگذاری تماما مربوط به روابط است. هیچ رابطهی قبلی لزوما برای نوشتن چک از سوی یک سرمایه گذار لازم نیست، ولی تلاش برای برقراری رابطه، دنیای متفاوتی ایجاد میکند. داشتن رابطهی مثبت قبلی با سرمایهگذار، روند کلی را به طور چشمگیری آسانتر میکند. البته، باید رابطهای شغلی باشد – افراد کمی حتی حاضرند به یک دوست یک دلار قرض بدهند، زیرا میتواند تضاد منافع بزرگی و مشکلات بسیار زیادی به بار آورد. با این حال، متوجه باشید رابطهای است که احتمالا تا مدتی طول میکشد و بر همین اساس باید با آن ها درست رفتار کنید.
۲. عملا به ارزشمندترین آدمها نیاز داریم.
ما در عصر معیارهای متغیر، جابهجایی دائمی، و منابع مالی مردمی زندگی میکنیم که تاثیر حیرتانگیزی بر تامین مالی دارند. درحالحاضر، آدمها به دنبال دلیل و برهانی هستند که آنچه بهدست میآورند، عالی و ماندنی است و سرمایهگذاران نمیتوانند صرفا تحت جدبه و سلطهی کلمات به شما پول بپردازند. محصولی با حداقل ماندگاری نگرانیهای زیادی را برطرف میکند، در عین حال، سوالات و شرایط بیشماری را شفافسازی میکند. همه در این مورد سختگیری زیادی دارند که پولشان را صرف چه چیزی میکنند، چون در این دوره و زمانه هیچکسی، بهویژه سرمایهگذاران، نمیخواهد یک سنت هدر بدهد مگر اینکه چیزی معین و معلوم را مشاهده کند.
۳. میتوانید سود زیادی کنید.
فرض کنید ایدهی جدیدتان را به سرمایهگذاران توضیح میدهید و آنها عاشقاش میشوند. در حالی که انتظار دارید ۵۰۰۰۰۰ دلار به شما پیشنهاد دهند، ولی یک چک به مبلغ ۱.۳ میلیون دلار برایتان می نویسند. عالی است، مگه نه؟ لزوما نه. البته که پول بیشتر عالی است، ولی توقعات را هم بالا میبرد و میتواند سرمایهگذاران دیگر را بترساند. عموم مردم، تامین وجوه عظیم شرکت را در نظر میگیرند و توقعاتشان فورا بالا میرود. وقتی محصول نهایی عرضه میشود، تطبیق با آن سطح توقعات فوقالعاده دشوار میشود، چون برای آن ها دیگر مهم نیست که محصول چهقدر خوب است.
۴. باید سرمایهگذار درستی پیدا کنید.
پیدا کردن سرمایهگذاران درست یک چالش است؛ در این مرحله، به خوبی مشخص شده است. هر کسی نمیتواند آن را انجام دهد- قطعا باید تناسب درستی برقرار باشد. اشتباهی متداول این است که فکر کنیم سرمایهگذار غلط ذاتا سرمایهگذار بدی است- درست نیست. یک سرمایهگذار ماهر و بینظیر میتواند به شرکتهای زیادی کمک کند، ولی اگر انتخاب درستی نباشد، آن گاه فقط بهترین سرمایهگذار دنیا میتواند از پس این کار به خوبی بر آید. ولی دسترسی به این چنین سرمای گذاری امکان پذیر نیست. در عوض، وقت بیشتری بگذارید تا مطمئن شوید ایدهتان را میفهمند و کاملا با آن ارتباط برقرار کردهاند. به راس هانمن از سیلسکون ولی آزاردهنده فکر کنید- همهی سرمایهگذاران مناسب شما نیستند.
برندن سایرون، رییس اسکات ونچرز، صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر واقع در نیویورک میگوید: “با ازدیاد تامین مالی مردمی، شبکههای سرمایهگذاران فرشته، و صندوق سرمایهگذاری خرد در چند سال گذشته، ازدیاد سرمایهی موجود برای راهاندازیهای مرحله ی اول را داریم. هرچند، حائز اهمیت است که کارآفرینان به دقت به این مسئله بیندیشند که از چه کسی پول میگیرند و در نظر داشته باشند سرمایهگذاران ارزش افزوده چه چیزی صرفا فرای نوشتن چک ارائه میدهند.