آموختن مهارت های مهم و اساسی توسط مدیران در دنیای امروزی نه تنها از فرسودگی شغلی جلوگیری میکند، بلکه به ایجاد یک طرح موفقیت نیز کمک میکند. با بازده همراه باشید تا از مهمترین مهارت های مدیران جدید بیشتر بدانید.
آنی عزیز: از آنجاییکه سه ماه پیش ترفیع گرفتم که تیمی ۲۲ نفره از حسابرسان را رهبری کنم، دوستی مقالهی تو را، هفت سوال که رهبران تیم باید از کارمندان مستقیم خود بپرسند، برای من فرستاد. این نخستین شغل مدیریتی من است و در حالیکه تا کنون همهچیز به خوبی پیش رفته است، با مشکل بزرگی مواجه شدهام. من نمیتوانم کار خودم را انجام دهم و در عین حال مراقب کاری که بقیه انجام میدهند باشم. سعی کردم امروز صبح زودتر در محل کارم حاضر شوم و تا دیروقت بمانم که به تمام کارها برسم اما همچنان حس میکنم در حال عقب افتادن هستم. بقیهی مدیرهای جدید هم این را تجربه میکنند؟ آیا رازی وجود دارد که بدون گذشتن از عصرها و آخر هفتهها به تمام کارها برسم؟ – غرق شده در سانآنتونیو
غ.س.الف عزیز: به نظر میرسد سعی میکنی بیش از حد کار کنی. تیم هیرد مدیر اجرایی موسسهی امور مالی منابع مدیریتی رابرت هاف میگوید: ”مدیران جدید اغلب سعی میکنند همیشه و در اختیار همه باشند، و در نهایت وقتی برای سر خاراندن هم ندارند “. او میافزاید این امر به ویژه در شرکتهایی صادق است که: ”سعی میکنند با کارمندان کمتر کار زیادی انجام دهند و هزینهها، به خصوص هزینههای جبرانی را پایین نگه دارند. این کار فشار وارد بر مدیران را افزایش میدهد تا نتایجی سریعتر و اغلب با کارکنانی کمتر از قبل، حاصل شود.“
در ضمن، در مورد احساس استرس داشتن، شما تنها نیستید. رابرت هاف اخیرا از ۲، ۲۰۰ مدیر مالی ارشد، همه بار اول مدیریتشان، نظرسنجی و سوال کرده است سختترین چیز راجع به شغلشان چه بوده است. تقریبا یک سوم (۳۲٪) گفتند ” ایجاد تعادل میان مسئولیتهای شغلی شخصی و زمان سپری شده برای نظارت بر دیگران در رتبهی دوم ”نظارت بر دوستان یا همکاران سابق“ با ۱۹٪ و پس از آن ”انگیزه دادن به تیم“ با ۱۷٪ قرار داشت.
مطمئنترین راه برای پس گرفتن کنترل تقویم ( و آخر هفتههایتان): بیاموزید واگذار کنید.
هیرد میگوید: ”به عنوان یک مدیر جدید ممکن است به راحتی دچار این اشتباه شوید که هر هدفی به اندازهی بقیه مهم است، و سپس سعی کنید همه چیز را کنترل کنید.“ به جای این کار، به محض آنکه شما و رییستان بر روی اهمیت اولویتها تواقف کردید، به این فکر کنید که چه کسی در تیمتان میتواند بعضی بخشهای کاری که انجام میدهید را به عهده بگیرد.
نکتهی کلیدی آن است که وظایفی را که میتوانید به دیگران واگذار کنید با کسانی هماهنگ کنید که میتوانند به بهترین شکل انجام دهند و آمادهاند چالشها را حل کنند. هیرد میگوید: ”هر کارمندی خواهان پذیرش مسئولیتهای بیشتر نیست اما برخی به دنبال این شانس هستند.“ با هرکدام از کارمندان مستقیمتان شخصا صحبت کنید – به ویژه دربارهی آنچه به آنها انگیزه میدهد و آن مهارتهاییکه حس میکنند کاملا مورد استفاده قرار نگرفته است. سپس بر آن اساس مسئولیتها را واگذار کنید.
برای این کار حداقل سه دلیل خوب وجود دارد. اول، تلاش برای آنکه همهی کارها را خودتان انجام دهید طی مدت کوتاهی شما را فرسوده میکند، و هیچکس دلش نمیخواهد چنین شود. هیرد میگوید محول کردن کارهای اضافه به آدمها که میدانید از پسش بر میآیند، روحیه را نیز تقویت میکند زیرا ” نشان میدهد به آنها و تواناییهایشان اعتماد دارید.“ سوم، برداشتن تعدادی از مسئولیتها از روی میزتان و محول کردنشان به شخصی دیگر، نسبتا به وضوح به شما نشان میدهد دفعهی بعد که ترفیع بگیرید چه کسی آمادگی جانشینیتان را خواهد داشت- یا زمانیکه به تعطیلات میروید جایتان را پر کند.
اگر محول کردن برخی از وظایف روزانهتان به اعضای تیم هنوز هم از آشفتگیتان نمیکاهد، هیرد پیشنهاد میکند با مدیر باتجربهتری، شخصی در ردهی خودتان، مدیرتان، یا راهنمایی با ردهی بالاتر در شرکت که مستقیما به او گزارش نمیدهید، در این باره صحبت کنید.
او میگوید ” این کار اغلب برای مدیران جدید دشوار است زیرا احساس میکنند اقرار به ضعف است که اعتراف کنی تمام پاسخها را نداری، اما آن را به عنوان درخواست کمک در نظر نگیرید. آنچه واقعا انجام میدهید گرفتن چندین نگرش تازه است. شما از تجارب دیگرانی استفاده میکنید که زمانی درست جای شما بودهاند. “