زندگی کردن و کنار آمدن با آدم های سمی کار بسیار دشواری است. اما اگر روش های خاص کنار آمدن با آنها را بلد باشید میبینید که آنقدرها هم برایتان سخت نیست و میتوانید تحملشان کنید. در اینجا ۹ روش عالی برای کنار آمدن با آدم های سمی به شما یاد میدهیم که از تیرهای سمی آنها شما را نجات می دهند
۱. به دنبال ریشهیابی هیچ موضوعی درباره آدم های سمی نباشید.
قطعا همه آدمها سمی به دنیا نمیآیند و بهخاطر اتفاقاتی که در سالهای زندگیشان تجربه میکنند و البته استعداد ذاتی که باعث میشود به آن اتفاقات اجازه ویران کردن زندگی و شخصیتشان را بدهند، سمی میشوند. شما میتوانید با چنین پیشفرضی، به جای اینکه مهر منفیباف و سمی را روی این افراد بچسبانید، به دنبال ریشه منفیباف شدنشان باشید. اما این کار واقعا چه فایدهای برای شما دارد؟
۲.خودتان را درگیر نکنید.
حالا که بحث محافظت از خودتان به میان آمده، باید بدانید که شما مددکار اجتماعی نیستید و اینکه آنها چطور به این روز افتادهاند هم به شما ربطی ندارد پس فقط حواستان به خودتان باشد تا گرفتار نشوید.
۳. خیلی مراقب خودتان باشید.
در مواجهه با این آدمها که افکارشان بهشدت مسری و تاثیرگذار است، تنها یک راه پیش روی شماست: «کلاه خودتان را بچسبید! » و به فکر نجات آنها نباشید.
۴. وارد هیچ رابطه ای با آنها نشوید
زیاد به آنها نزدیک نشوید. باور کنید وقتی با آنها طرف هستید صمیمیت چاره کارتان نیست و نمیتوانید با نزدیکتر شدن به آنها رابطهتان را بهتر کنید.
۵. از آنها شدیدا دوری کنید
نخستین اصلی که باید به عنوان پیشنیاز سمزدایی از زندگیتان به آن پایبند باشید، این است که تا حد ممکن، سراغ آدمهای سمی نروید. اگر در صف عابربانک، یک شهروند بدخلق که از زمین و زمان گله دارد کنارتان ایستاده، بهتر است چند قدمی از او فاصله بگیرید و اگر در مهمانی چنین فردی کنارتان است، میتوانید صندلی دیگری را برای نشستن انتخاب کنید. یادتان نرود که افکار سمی واگیردار هستند و هرقدر هم که از خودتان مطمئن باشید، نمیتوانید در مقابل نفوذ آنها به ذهن و زندگیتان بایستید. پس دست پیش را بگیرید و قبل از آنکه مسموم شوید، از این آدمها فاصله بگیرید. شاید یکی از این آدمهای منفینگر، روزی برایتان ارزش زیادی داشته اما امروز اوضاع چطور است؟ آیا ارزشش را دارد که چنین رابطهای را به هر قیمتی حفظ کنید؟
۶. اگر امکان دوری نداشتید سعی کنید به هر نحوی شرایط حضورتان را کنارشان بهتر کنید
همیشه نمیتوانید از آدمهای سمی اطرافتان فرار کنید و درهای زندگیتان را به روی آنها ببندید. ممکن است این آدم سمی خواهر و یا عموی شما باشد که چه بخواهید و چه نخواهید، باید وقتهایی از هفته، ماه یا حتی سالتان را در کنارآنها بگذرانید. حالا چاره چیست؟ باید بهخاطر اینکه یکی از همخونهای شما سمی شده، از او دور شوید و برای همیشه دورش را خط بکشید؟
قطعا نه! شما نمیتوانید در دنیایی که بسیاری از افرادش سمی شدهاند، دور هر کسی را خط بکشید؛ اما میتوانید دوز مشخصی را برای وقت گذراندن با این افراد تعیین کنید یا در موقعیتهایی در کنارشان قرار بگیرید که فرصت کمتری برای مسموم کردن ذهن و زندگیتان پیدا میکنند. مثلا به جای آنکه عموی منفیباف را به خانهتان تنها دعوت کنید، میتوانید در کنار خاله خوشبین و شادتان که همیشه دلیلی برای شکرگذاری دارد او را دعوت کنید.
۷.اصلا به فکر نصیحت آنان نباشید
میخواهید در نقش فرشته نجات ظاهر شوید و زندگی آنها را دگرگون کنید؟ باور کنید که نمیتوانید. شما نه روانکاو هستید و نه متخصص اعصاب و روان. شما یک انسان معمولی هستید که در بهترین حالت کنار آمدن با آدم های سمی میتوانید درست رفتار و زندگی کنید و این انرژی مثبت را به روی کسانی که در زندگیشان را برای دریافت آن باز گذاشتهاند، منتقل کنید. اگر میخواهید مثل سوپرمن او را به راه راست هدایت کنید، باید بگوییم که امیدی برای موفقیت شما وجود ندارد وبا این وقتگذرانی خیرخواهانه خودتان را در معرض سمی شدن قرار میدهید.
۸. خودتان را درگیر گفتگوهای عذاب آور با آنها نکنید
تصور نکنید همه حرفهای نادرست افراد سمی را باید با یک جواب دندانشکن پاسخ دهید. به اصل اول و دوم برشد. شما قرار است یا آنها را حذف کنید یا کمتر با آنها مواجه شوید؛ پس چه دلیلی دارد آدمهایی که قرار است نقش چندانی در زندگیتان نداشته باشند را قانع کنید؟ هرگز نمیتوانید چنین افرادی را قانع کنید. تلاش برای مجاب کردن یا بازنده کردن آدمهای سمی، مثل رفتن در باتلاق میماند. این آدمها نمیتوانند جلوی زبان منفیبافشان را بگیرند؟ اشکالی ندارد. به قول قدیمیها سعی کنید از یک گوش بشنوید و از گوش دیگر بیرون کنید. هرگز هنگام مواجهه با این آدمها، مثل بازی پینگپنگ خودتان را درگیر گفت و شنودهای نفسگیر و بیوقفه نکنید و تنها به آرامش خودتان فکر کنید.
۹.خودتان را قوی کنید
بهترین راه برای کنار آمدن با آدم های سمی که البته انجام دادنش آسان هم نیست، کشف نقاط حساس خودتان است.باید این پیشفرض را در ذهنتان حک کنید: «برچسبهایی که سمیها به من میزنند، تغییری در شخصیتم ایجاد نمیکند.» شاید تا زمانی که این پیشفرض به جزیی از زندگی شما تبدیل شود، لازم باشد که در هر مواجهه آن را بارها در ذهنتان تکرار کنید.