چگونه با خودسازی جهان را بسازیم ؟ جهان بهتر، جهانی است که به صورت عام، در رویاها و ذهن بشر امروز، وجود دارد. جهانی است که در آن هر لحظه خواهان ارتقای هستیم و این امکان را به ما میدهد که همیشه در تکاپوی رسیدن به آن باشیم.
جهان بهتر کجاست؟
صحبت از جهان بهتر، بیش از اینکه موضوعی از جنس اجرا باشد، بحثی از جنس «مفهوم» است. جهان بهتر را باید ساخت اما ساختن آن به این شیوه نیست که مجموعهای از عوامل اجرایی در کنار هم بگذاریم و به این نتیجه برسیم که جهانی بهتر را ساختهایم. برای ساختن جهان بهتر درواقع راهی به جز ساختن انسان بهتر نیست؛ انسانهای بهتری از خود و همنوعان خودمان. تا زمانی که آدمی دست به ساختن خود نزند (که مسیرش خودشناسی است و از طریق مطالعه، دانش و آگاهی به وجود میآید)، نمیتواند به ساختن خانواده بهتری کمک کند و به همین طریق نمیتواند شهر، کشور و دنیای بهتری را بسازد.
در این مسیر مطالعه و آگاهی، نقش اساسیای بازی میکند ولی متاسفانه سرانه مطالعه کشورمان بسیار پایین است- کمتر از ٢دقیقه در روز- و تا زمانی که این رویه ادامه داشته باشد، شاید رسیدن به دنیای بهتر شدنی به نظر نرسد یا رسیدن به آن راه سخت و دشواری باشد.
رسیدن به دنیای ایده آل
یکی دیگر از راهها برای رسیدن به دنیای ایدهآلمان بازگشت به آموزهها و اخلاقیات و پایبندی به آنها است چون این موارد ملاکهای انسانی هستند که گویی برخی آنها را به فراموشی سپردهایم. شاید در مورد بایدها و نبایدهایمان، باید تجدید نظر کنیم. ما انسانها باید بیاموزیم که به آزادی افراد احترام بگذاریم و خود را تا جایی آزاد بدانیم که مخل آزادی دیگران نشویم. باید این مسئله را در خود نهادینه کنیم که همانطور با دیگران رفتار کنیم که دوست داریم دیگران با ما رفتار کنند. بشر باید عشق ورزیدن و دوست داشتن و دوست داشته شدن را تمرین کند. درواقع آدمی برای رسیدن به دنیای آرمانی خود باید سالم زندگی کند، سالم فکر کند و سالم عمل کند. اگر آدمی این فاکتورها را به کار بگیرد در حقیقت خود را ساخته و میتواند به داشتن دنیای بهتر هم امیدوار باشد.
یکی از گمشدههای بشر فطرت است؛ دور شدن از بعد معنوی متاسفانه امروزه پرداختن به مادیات تبدیل به الگویی برای جوامع شده است. بیشتر کشورها به سمت مادیگرایی و تجملگرایی رفتهاند و امروزه پیشرفت فناوری و در دسترس بودن اطلاعات باعث شده بهعنوان مثال نسل جدید ما با دیدن امکانات و شرایط زندگی مادی دیگر جوامع به داشتن آن شرایط راغب شود و اگر آگاهی و دانشی پشت این خواسته و تمایل وجود نداشته باشد در واقع میشود گفت شاید چالش بزرگی پیش بیاید.
با خودسازی شیوه زندگی و جهان مان تغییر میکند
انسانها با مطالعه و آگاهی و با رجوع به تاریخ خود و داشتههایشان میتوانند به آنچه داشتهاند و امروزه فراموش کردهاند برسند و در شیوه زندگی خود تجدیدنظر کنند. متاسفانه ما در زمینه آموزش و خودسازی کوتاهی کردهایم و در زمینه تربیت نسلی توانمندتر عملکردمان ضعیف بوده است. ما نهادها و سازمانهایی داریم که متولی فرهنگسازی و آموزش نسل آینده ما هستند. این موسسات باید با انجام کارهای تبلیغاتی، برگزاری کنفرانسها و… نسل بهتری را تربیت کنند تا در لوای آن رسیدن به جهان بهتر دست یافتنیتر به نظر برسد. درواقع باید به افراد آموزش داده شود که انسان واقعی این است و برای ساختن دنیای بهتر باید در وهله اول به این معیار و ملاک در خودت برسی و با فاصله گرفتن از آن، رسیدن به دنیای مدنظرت تقریبا غیرممکن است.
ما میتوانیم به جای منع آدمها از کارها و مدام تکرار اینکه این بد است، از آن دوری کن یا فلان چیز به ضرر توست، افعال خوب و نیکو را به کار بگیریم. وقتی افراد به صورت شهودی ببینند نتیجه این افعال بهتر است و منافع همه را در بر دارد ناخودآگاه به سوی آن کشیده شوند. نتیجه کار این میشود که نبایدها کمرنگتر شده و راه رسیدن به دنیای بهتر هموارتر. متاسفانه ما در کشورمان دچار یکسری ضدفرهنگ شدهایم؛ رد کردن چراغ قرمز، نبستن کمربند، رعایت نکردن حقوق شهروندی و… که بدبختانه جزو هنجارها شدهاند اما این معضلات با صبر و شکیبایی و بالاخص آموزش حلشدنی هستند. باید در زمینه آموزش دقت بیشتری روی کتابهایی که بهدست افراد میرسد، شود. اینکه مردم کشورمان چه مطالبی را میخوانند و آیا کتابها محتوای مناسب را دارند یا خیر؟