دانستن تاریخچه برند و برندینگ در طول سالیان دراز برای همه می تواند بسیار جالب باشد. چه در صنعت برندینگ فعال هستید چه نه با ما در این مقاله جذاب همراه باشید تا نکات بسیار حیرت انگیز و البته آموزنده ای از تاریخچه برند و ۲۰ نقطه عطف در تاریخ برند را بدانید.
۱. برندینگ در طبیعت
مفهوم اصلی برندینگ از طبیعت سرچشمه میگیرد. طبیعت زبان ساده امادر عین حال بسیار پیچیده ای از برندسازی را ایجاد کردهاست. ما به سرعت آن را آموختهایم و درحالحاضر هم از آن استفاده میکنیم. تاریخچه برند در معنای حقیقی طبیعت نهفته است.
۲. نقاشیهای دیوار غارها
نقاشیهای غارها که به بیش از ۳۲ هزار سال قبل میرسد به عنوان نخستین نمونهها نشان میدهد که چگونه انسانها دنیا را در غالب تصاویر مختلف تعریف میکردند تا به فهم عمیق تری دست یابند.
با وجود آنکه ترجمه و فهم این تصاویر برای انسان های امروزی کار بسیاری سختی است اما چیزی که کاملا مشخص و واضح است اهمیت این تصویرسازی در اجداد ما است که درواقع میتوان گفت در معنای امروزی همان برندینگ نامیده میشود.
۳. داغ گذاشتن روی بدن دام ها
نخستین نشانههای برندینگ در حدود ۲۷۰۰ سال پیش به مفهوم داغ زدن استفاده میشد. در آن زمان برای پیشگیری از دزدی گاو و گوسفند و احشام روی بدن آنها علامتهای خاصی را با داغ کردن میگذاشتند که اگر یک دام دزدیده شد به راحتی قابل شناسایی باشد. البته بعدها این علامت مرغوبیت آن دام را نیز نشان میداد.
۴. استفاده انسانها از نمادها
همچنان که غارنشینان تکامل پیدا میکردند و زندگی آنان وارد دوره جدیدی از تمدن میشد تواناییهای مختلفی برای مفهومسازی نیز پیدا میکردند. مثلا “نشانه ماهی” به عنوان یک سمبل ویژه برای مسیحیان در نظر گرفته شده بود که به آن اعتقاد منحصر به فردی داشتند و حس و مفهوم خاصی را برای آنان القا میکرد.
۵. نان شهر پمپئی
در کاوش خرابههای باز مانده از شهر پمپئی، یک قرص نان یافت شد که به طور معجره آسایی حفظ شده بود و توجه همگان را به نکته بسیار مهمی جلب میکرد.روی قرص نان نام نانوا و مصرفکننده و نیز قیمت حک شده بود که این نشان از علاقمندی انسانها در هزارن سال پیش به تمایز محصولاتشان و نیز معرفی و عرضه هر محصول به مخاطبی خاص داشته است و به عبارت بهتر نشانی از تاریخچه برند دارد.
۶. پرچم ملی انگلیس
آمیختن هویت برندهای مختلف میتواند نتایج جالبی داشته باشد، مثل زمانی که انگلیس و اسکاتلند تحت پرچم ملی انگلیس با یکدیگر متحد و یکپارچه شدند که میتوان گفت یک نمونه اولیه از ادغام دو برند رقیب است. و این فرهنگ التقاطی در دنیای امروز نیز به وفور به چشم میخورد.
۷. کلاه ناپلئون
ناپلئون با مجموعه ویژگی هایی که خانواده سلطنتی او برایش به ارث گذاشته بودند احساس رضایت نمیکرد. در واقع از برند سلطتنی خود خشنود نبود چرا که معتقد بود برند او باید برایش یک قدرت و حس فرمانبری دیگران را به ارمغان آورد. از این رو به دنبال تغییر بود و بدین سان با وجود سنتهای خانواده سلطنتی تصمیم گرفت کلاه خود را به صورت کج روی سرش بگذارد و این یک علامت هویت برای او محسوب میشد اکنون پس از گذشت دو قرن همچنان نمادی از فردگرایی و برند مخصوص او در اذهان باقی مانده است.
۸. نخستین علامت تجاری
اگرچه محصولات گوناگونی نظیر ظرفهای سفالی و اشیای پخته شده در کورههای باستانی در طول هزار سال پیش تا کنون یافت شدهاند که هر کدام یک نماد مخصوص برای نشان دادن مالکیت آنها در دوره خاص یا فرد خاصی دارند اما باید گفت که برای نخستین بار در ژانویه ۱۸۷۶ مثلث قرمز Bass Ale به عنوان نخستین نشان تجاری رسمی انگلستان چاپ و انتشار پیدا کرد و همان چیزی است که ما امروزه به عنوان لوگو آن را میشناسیم و این کار مسیر را برای رشد و گسترش برندینگ هموار کرد و این گونه تاریخچه برند را به ما نشان داد.
۹. راهنمای میچلین
در آغاز قرن ۲۰ شاهد نشانه هایی از نخستین ظهور برند به شکل نوینی بودیم. به این صورت که ۲ نفر از تولیدکنندگان تایر ماشین به نامهای آندره و ادوارد میچلین نخستین کتاب راهنمای رانندگی را برای رانندگان فرانسوی چاپ کردند. آنها امیدوار بودند با طراحی نقشه و فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز برای سفرهای طولانی، افزایش تقاضا برای خرید ماشین و در نتیجه خرید تایر را شاهد باشند و کسب و کارشان رونق بگیرد.
در ۱۹۲۶ آنها فراتر از این نیز رفتند و یک سیستم سه ستاره ردیابی و اکتشاف رستوران و سالن نهارخوری برای رانندگان نیز طراحی کردند. سیستم ستارهها به این صورت بود:
۱. یک ستاره: رستوران بسیار خوب
۲. دو ستاره: رستورانی که غذاهای عالی دارد
۳. سه ستاره: رستوران واقعا استثنایی
۱۰. نخستین برند خدمات صوتی
ناقوس سنتور چوبی NBC برای نخستین بار به طور زنده در ۱۹۲۹ از رادیو پخش شد و سپس در ۱۹۵۰ به عنوان نخستین علامت خدمات صوتی به ثبت رسید. و هنوز هم توسط میلیونها نفر در سراسر جهان استفاده میشود و شنیده میشود. در این زمینه میتوان به آهنگ زنگ مخصوص نوکیا هم اشاره کرد که بر اساس برآوردها در سال ۲۰۱۰ حدود ۲ میلیارد بار در هر روز توسط افراد مختلف شنیده میشد.
۱۱. تولد هویت سازمانی و هویت برند
پس از تشدید چشمانداز برند و رقابت، شرکتها خود را متعهد به طراحی برنامههای گسترده در جهت سادهسازی کردند. در ۱۹۵۸ گوردن لیپینکوت اصطلاح هویت سازمانی را برای نخستین بار ابداع کرد و بعد از آن در ۱۹۶۵ والی نخستینز شرکت مشاورهای ولف نخستینز را بنیان نهاد. بعدها که هویت سازمانی در بسیاری از برنامههای سازمان هاانعکاس خوبی یافت والی گفت که خیلی از کارهای ظریف وجود دارند که منجر به رویکرد بسیار قدرتمندی میشوند. و این گونه بود که مفهوم امروزی هویت برند و هویت سازمانی شکل گرفت.
۱۲. اپل مک
کامپیوترهای اولیه بسیار سخت و غیر قابل فهم بودند. امادر ۱۹۸۴ اپل مکینتاش انقلابی در صنعت کامئیوتر و تجربه محاسبات کامپیوتری ایجاد کرد. اپل مکینتاش بسیار خوب طراحی شده بود و با یک رابط کاربری انسانی بر سه ویژگی سادگی، فناور بودن و شیک بودن تاکید داشت.
۱۳. خریدن برند Rowntree توسط نستله
در دهه ۸۰ میلادی مالکیت و خرید شرکتها امر رایجی بود اما خرید برند Rowntree (سازنده کیت کت) توسط نستله بسیاری را متعجب کرد زیرا در شرایطی که ارزش Rowntree حدود ۱ میلیارد پوند بود نستله ۲ و نیم میلیارد پوند برای خرید آن پرداخت. به عبارت بهتر میتوان گفت نستله ارزش ناملموس رانتری را نیز خریداری کرد و به ارزشهای غیرفیزیکی این برند ایمان داشت.
۱۴. شعار (just do it)
در ۱۹۸۷ برند ریبوک ( (Reebok شرکت پیشرو در صنعت کفشهای ورزشی امریکا بود. در سال ۱۹۸۸ نایک (Nike) با شعار تبلیغاتی (just do it) وارد بازار رقابتی شد و تجربه همگان را نسبت به کفشهای ورزشی تغییر داد. به جرات میتوان گفت برند نایک یکی از نخستین برندهایی است که درک مخاطب را نسبت به محصول عمیق تر میکند و معنای ویژهای به مفهوم برند میبخشد.
۱۵. عبارت آشنای Like this
تولد فیسبوک به ما تجربه جدیدی از یک برند تحت مالکیت عمومی داد. در این شبکه اجتماعی ماهانه ۱.۴ میلیارد کاربر فعالیت فعالانه دارند و بیش از ۳ میلیون پست در هر دقیقه توسط کاربران گذاشته میشود و همین موضوع باعث شد تا این شبکه اجتماعی تبدیل به یک برند قوی شود.
۱۶. ورود گوگل به فرهنگ لغت
در فرهنگ جهانی اصلا از اصطلاح “bing it” و یا “yahoo it” استفاده نمیشود اما عبارت ” google it” بسیار رواج دارد. گوگل به عنوان یک فعل در ۲۰۰۶ وارد فرهنگ لغت شد و با توجه به نقش بسیار مهم در امور روزانه افراد بسیار زیاد در سراسر جهان به سرعت تبدیل به یک برند با جایگاه ویژه و با مفهوم شد.
۱۷. ماجرای تغییر لوگو Gap
پس از رونمایی از لوگو جدید Gap، این شرکت به سرعت یک صفحه گفتوگو با مشتریان و مخاطبان خود در فیسبوک گشود تانظرات شان را درباره لوگو جدید بداند. پس از چند روز از راهاندازی این صفحه پیامهای نارضایتی مخاطبان شنیده شد که همه از لوگو جدید ناراحت و ناراضی بودند. بنابراین Gap به همه مشتریانش پیام داد که ما فقط کاری را انجام میدهیم که شمادوست داشته باشید بنابراین تا امشب مربع آبی رنگ دوباره بر میگردد! و به این ترتیب برند Gap محبوییت بیش از پیش پیدا کرد.
۱۸. برندینگ در زوایای پیچیده مغز
مطالعات عصب شناسان درباره پیچیدگیهای مغز در برابر برندینگ به نتایج جالبی دست یافت. به این صورت که یک بررسی در ۲۰۱۱ نشان داد اگر تصویر یکی از محصولات اپل را به یک شخص که از طرفداران اپل است نشان دهیم همان قسمت از مغزش و فعال میشود که تصویر و نماد الهی را به یک فرد مذهبی نشان بدهیم. در واقع برندینگ حتی در سیم پیچیهای مغز بشریت هم جای دارد.
۱۹. اسم برندها روی بچهها
وقتی یک پدر و مادر فرانسوی سعی داشتند نام دختر تازه متولد شده شان را نوتلا بگذارند دولت در این امر مداخله کرد و به آنها گوشزد کرد که نوتلا نمیتواند نام مناسبی برای یک کودک باشد. نامگذاری بچهها به اسامی برندهای محبوب امر جدیدی نیست و در سراسر دنیا در حال افزایش است. چنانچه در ۲۰۰۲ ‘Ikea’ در انگلستان و در ۲۰۱۱ ‘Facebook’ در مصر متولد شدند!
۲۰. نسل جدیدی از برندها
شرکت Airbnb در سال ۲۰۰۸ با یک ایده ناب و مجازی تاسیس شد. این برند به افراد مختلف در سراسر جهان کمک میکند تا نیازهایشان را به شکل مجازی در زمینه املاک برآورده کنند. برند Airbnb با داراییهای واقعی در جامعه مجازی خود را تبدیل به یک برندی با ارزش ۱۶ میلیارد پوند کرد که قدرت رقابت را از بسیاری برندها گرفته است.
خوشحال می شویم که درباره این مطلب تاریخچه برند و برندینگ نظرات خودتان را از طریق همین صفحه با ما در میان بگذارید.