آیندهی کسب و کار اینجا است. تحول در نحوهی کار گروهی، رهبری، و نوآوری در حال تسریع است. به آن بپیوندید. در این نوشتار ۷ تغییر در کسب و کار مان برای سال جدید را می خوانید.
در حوزهی تغییر در کسب و کار دربارهی آیندهی کار صحبتهای زیادی شدهاست. روزهایی ثروت مادی تعیینکنندهی موفقیت بود، دیگر گذشته است. تعریف موفقیت، و چگونگی دست یافتن به آن در حال تغییر است. هیچ تعریف و روش یگانهای وجود ندارد که برای همه مناسب باشد. هزارهایها، نخستین انسانهای دیجیتال که وارد نیروی کار شدند، نسلهای قبل از خود را وادار کردند در روند کنونی رسیدن به اهداف، ساختارهای سازمانی و فرآیندها، و آهنگ تغییر تجدید نظر کنند.
در ادامه ۷ تغییر در کسب و کار مان برای سال جدید آمده است:
۱. شفافیت، بسیار پرطرفدار خواهدبود.
در سال جدید شاهد خواهیمبود که نگرش به شفافیت، نحوهی سرمایهگذاری روی آن، و اولویت آن تغییر خواهدکرد. پاناد میگوید”هزارهایها به جای اینکه علیه شفافیت سوگیری داشتهباشند، به آن تمایل دارند. آنها میخواهند چشماندازها و واقعیتها را، یعنی چیزهایی را که عادت دارند فورا بهدست بیاورند، به اشتراک بگذارند، “. این نسل از مسیر طرحریزی حرفهی بلندمدت تغییر جهت میدهد. ذهنیتهای منعطف به لاپوشانی و/یا خودداری از تحلیل و بررسی وقایع ناخوشایند، متحول میشود، و به سوی اصلاح روند گرایش پیدا میکند، یعنی همزمان با روند انجام کار، از دادههای برای بهبود آن استفاده میکنند.
۲. افزایش تاثیر در هنگام کار
روزهایی که اهداف ۱۲ ماهه ایجاد میشد، تا فقط در عرض چند هفته نادیده گرفتهشود یا بیربط تلقی شود، گذشته است. پاناد میگوید: “کسبوکارها در سال جدید با تمام نیروی خود رویکردی را در پیش میگیرند که به جای ارزیابی مقاصد بلندمدت، عملکردهای هنگام کار را بالا میبرد”. رهبران و تیمهایشان، با به کارگیری اهداف کوتاه مدت میتوانند روی مهمترین وظایف تمرکز کنند. بازخورد آنی، که برگرفته از تاثیر و هدف است، کمکم جای بازبینیهای زمانبری را میگیرد که ۱ ماه، ۳ ماه، یا بیشتر را پوشش میدهند و باعث ایجاد ترس و جریمه میشوند.
۳. سرعت، آیکیوی جدید است.
عرصهی رقابت بر سر مشتریان و استعدادها، هم مستلزم کیفیت و هم سرعت عرضه به بازار است. تیمهایی که عملکرد بالایی دارند، حالا باید با همان سرعتی که نوآوری میکنند، یاد بگیرند و تکرار کنند. پاناد میگوید: ‘تیمهایی که حرکت کندی دارند بازار و استعدادهای برتر را از دست میدهند. رسیدن به سرعت بالا باید بخشی از ذهنیت فرهنگی باشد.’ پیدا کردن نمونههایی از شرکتهای کوچک که به خاطر سرعت بالایشان برتری قابلی توجهی نسبت به رقبای بزرگترشان دارند، سخت نیست. پاناد میگوید “قیمت سهام شرکت ایربیاِنبی را با ماریوت، یا میزان فروشن تسلا را بیامدبلیو در اروپا مقایسه کنید. در یک شرکت نوبنیاد، نوآوری میتواند هر ۴۸ ساعت اتفاق بیفتد.”
۴. محاسبات شناختی تبدیل رکن اصلی کسبوکار میشود.
بازار فناوری در سالهای اخیر وقت و پول زیادی را صرف ابردادهها کردهاست. ۸۰ درصد از ۲.۵ کوینتیلیون بایت داده که ما هر روز تولید میکنیم بدون ساختاراست. شرکتها تلاش میکنند دیدگاهی پویا را درونی کنند، از آنها را به کار بگیرند تا راهبردهای بازار و محصول آگاهانهای داشتهباشند. پاناد میگوید: “واتسونِ آیبیاِم راه را برای ترکیب دادههای بسیار زیاد هموار کردهاست تا به آسانی به ارزش، اطلاعات، و دانش عملی دست بیابیم.”
۵. خرج کردن بهینه به یک متمایزکنندهی رقابتپذیر متحول میشود.
از نظر پاناد بررسی اخیر اوضاع واقعی شرکتهای تازهتاسیس نشان میدهد چیزهایی در راه است. او میگوید: “آدمها با اضطرابی وارد سال جدید میشوند که در مقایسه با سال قبل بیشتر است. گرایش بیشتری به رقابتپذیری بیشتر با پول کمتر و آدمهای کمتر وجود دارد.” بهترین شرکتها با این گرایش همگام میشوند و از آن به نفع خودشان استفاده میکنند. شرکتهایی که میتوانند عملکرد بهتری داشتهباشند؛ بازار بهتری داشتهباشند؛ و برای نوآوری، میتوانند بدون بالا بردن مخارج یا از دست دادن توان، منابع را بهطور نوآورانه به محصول تبدیل کنند و مشتری جذب کنند؛ سهم بازار بیشتری بهدست میآورند.
۶. انتظار اختلال مداوم را داشتهباشید.
فکر نکنید در سال جدید گرایش به کار بیشتر با خرج کمتر اختلال را متوقف خواهدکرد. اختلال واقعی، اختلالی که روی تمام صنایع تاثیر خواهدداشت، در سال آینده همچنان غیر قابلکنترل خواهدبود. پاناد میگوید: “اهمیتی ندارد اگر دربارهی این واقعیت صحبت میکنیم که آدمها با گوشی هوشمند دیگر به کارتهای اعتباری فیزیکی نیاز ندارند یا بزرگترین شرکت خدمات اقامتگاههای مسافرتی صاحب املاک و مستغلات نیست. اگر یک صنعت ناکارآمد باشد یا فاقد ارزش مشتری واضح باشد، مختل خواهدشد.” بعد از آن چه صنعتی ممکن است مختل شود؟ پژوهش نشان میدهد انتظار میرود ۴۰ درصد نیروی کار امریکا تا ۲۰۲۰ مشروط باشد و ۵۰ درصد کسبوکارهای دنیا اتکایشان را به پیمانکاران افزایش دهند؛ روشهای ما برای جذب، بهکارگیری، و استخدام استعداد احتمالا مختل خواهدشد. پاناد میگوید: “یک نفر قرار است بازار نیروی کار را اصلاح کند”.
۷. تمایل به محلکار پویا گسترش مییابد.
مدیرانی که ذهنشان به سلسلهمراتب معطوف است، باید برای نیروی کاری که برای شبکهها بیشتر از عنوانها ارزش قائل است راه را باز کنند. پاناد میگوید: “خطها در یک چارت سازمانی مرزهایی میشوند که تغییر نمیکنند. رهبران و دیگر هزارهایهایی که در کسبوکارها نقش مهمی دارند، برای تاثیر ارزش بیشتری قائل هستند تا عنوانها.” سازمانها پویا هستند. ایجاد فرهنگ و ساختار مناسب برای دست یافتن به چالاکی و مهارتی که اثر منفی روی تمرکز و تاثیر نداشتهباشد ضروری است.